─┅═༅🕊📓🕊༅═┅─
📖◁جناب حجة الاسلام حاج شیخ حسین انصاریان میگفت : یکوقتی عالم بزرگی که تقریباً همهٔ ایران او را میشناختند که الان از دنیا رفته است، از شیراز به دنبال من به طرف اصفهان راه افتاد . دیر آمد، من به رانندهاش گفتم : جایی ایستادید ؟ گفت : یکجا ایستادیم که استراحتی کنیم و یک چای در قهوهخانه بخوریم.
💬در آن مکان دوتا دستشویی بود، ایشان رفت که تجدید وضویی بکند، بهخاطر ایشان دیر شد . گفتم : چرا ؟ گفت : دستشوییها گرفته بود، ایشان لباسهایش را درآورد و آستینهایش را تا شانه بالا زد، دستش را در فضولات این دوتا به اصطلاح دستشویی کرد و همه را بیرون کشید؛ کهنه در آن بود، کاغذ بود، نمیدانم چیزهای دیگر بود . کاملاً اینها را شست و تمیز کرد، آب ریخت و کف را هم تمیز کرد، بعد دست خودش را هم با صابون شست و گفت : خارجی در این جادهٔ تهران ،شیراز زیاد رفتوآمد دارد، من این کار را کردم که آبروی دین نرود! در این دستشوییها نیایند و بگویند مسلمانها این هستند! خارجیها خودشان دستشوییها و حمامهای تمیز دارند، اینجا بیایند و این دوتا را ببینند، به آبروی دین لطمه میخورد. ببینید کسی که به دنبال رضای خدای متعاله انجام عمل نیک براش راحته حتی اگر براش ناخوشایند باشه.
─┅═༅1⃣2⃣༅═┅─