─┅═༅🕊📓🕊༅═┅─ 👤◁لقمان به فراست دریافت که راز ناسازگاری مالک با او چیست ؟ نزد مالک رفت و چنین پیشنهاد کرد : ای صاحب من! ما را امتحان کن! این گونه که به همۀ ما مقداری فراوان، آب داغ بخوران و بعد سوار اسب بشو و به سوی بیابان بتاز و فرمان بده تا ما پیاده به دنبال تو بدویم و با این روش، راز را کشف کن : امتحان کن جمله ما را ای کریم سیرمان در ده تو از آب حمیم بعد از آن ما را به صحرای کلان تو سواره ما پیاده در دوان آنگهان بنگر تو بد کردار را صُنع های کاشف اسرار را 💬مالک، همین امتحان را کرد. غلامان همه به دنبال اسب می دویدند. آنها که میوه ها را خورده بودند، بر اثر دویدن، حالشان متغیّر شد و میوه ها را قی کردند، ولی از دهان لقمان جز آب صاف، چیزی بیرون نیامد چونکه لقمان را درآمد قی زناف می برآمد از درونش آب صاف ⛅️به این ترتیب، راز کشف شد و برای مالک، معلوم شد که میوه ها را غلامان خورده اند نه لقمان . مشخص شد چه کسی بنده‌ ست و چه کسی بنده نیست . ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ─┅═༅1⃣6⃣༅═┅─