قابل قیاس نیست و پیشرفت یک کشور نسبت به خود آن کشور سنجیده می شود و نه کشور دیگر. 📌در بند دوم بیشتر سعی در ورود به بحث و استفاده از لطایف الحیل برای از بین بردن تمرکز مخاطب می‌کند و آنجا که می‌گوید ما را زبان آری یا نه گفتن نبود باید گفت که پدرانتان را چطور آیا آنها را هم زبان آری یا نه گفتن نبود و اگر توقع دارید بیایند و از پر قنداق شما رخصت بگیرند و جهت انقلاب اقدام کنند توقع بیجایی دارید و اگر توقع دارید حال که قنداق را بدرود گفته و قلم روشنفکری به دست گرفتید بیایند و برای ادامه کار از جنابتان کسب اجازه کنند باز هم سخت در اشتباهید چه بسا این بار سخت تر چرا که هیچ جای دنیا چنین اتفاقی نمی افتد حتی در آن کشورهایی که دم از آزادی عمل و بیان می زنند و الا سنگ روی سنگ بند نمی شد چرا که کودکان شیرخوار دیروز ، امروز داعیه تغییر داشتند و می گفتند که این شیوه حکومت انتخاب ما نبوده. راستی حکومت پادشاهی مشروطه در انگلستان هم انتخاب کودکان قنداق پیچ انگلستانی نبوده کاش نامه ای شجاعانه هم برای ملکه الیزابت دوم بنویسید!! ضمناً کاش همان سنت حسنه باقی می ماند تا شما خوی مطالبه‌گری پیدا نمی‌کردید و بر همان زندگی قنداقی خو میکردید و دلتان خوش بود که جشن ۲۵۰۰ ساله میگیرید و شاهتان با ملکه انگلستان دست می‌دهد! 📌در این بند هم باز اشاره به این دارد که این شیوه حکومت انتخاب او نبوده که در این جا باید گفت اگر انتخاب شما نبوده انتخاب اکثریت مردم بوده و هست و هیچ جای دنیا حکومتی نیست که طابق النعل بالنعل همگان با آن موافق باشند ضمناً شما وارث این حکومت دینی نیستی شما دنباله رو راه تمام کسانی هستید که در طول تاریخ چشم دیدن به قدرت رسیدن مسلمانان علی الخصوص شیعیان را نداشته‌اند و قطعاً الان عصبانی هستید! از ما عصبانی باشید و از این عصبانیت بمیرید!!! بله هیچ اکراهی در دین نیست مسلمان شدن که زوری نمی‌شود دین مسئله‌ای تحقیقی است و نه تقلیدی اگر شما قبل از مسلمان شدن تحقیق کنید متوجه خواهید شد که خروج از آن برابر با سلب حیات است پس حال که خربزه میخوری پای لرز آن هم بنشین. اگر خروج از دین مجازات نداشت یهودیان خیبر در زمان پیامبر اسلام(ص) هنگام فرا رسیدن زمان دادن مالیات و جزیه به مسلمانان همگی مسلمان می شدند جزیه نمی‌دادند و بعد از آن دوباره یهودی می شدند یا افراد هنگام انجام اعمال خلاف شرع از دین خارج می شدند و پس از آن دوباره مسلمان می شدند و هر جا اسلام به نفع بود مسلمان هر جا اسلام به ضرر بود کافر می شدند و دین نعوذ و بالله بازی چه میشد. بله خروج علیه حکومت سبب مجازات است کجای دنیا خروج علیه حکومت مجازات ندارد کلوخ انداز را پاداش سنگ است! راستی یک سوال خروج علیه حکومت پهلوی چه مجازات‌هایی داشت؟ خروج که چه عرض کنم شما بگو مجازات دیوار نویسی چه بود تا متوجه بشی در چه دوره ای خفقان بوده. بله شما طبق قانون حق آزادی عقیده دارید هیچکس حق تفتیش عقاید شما را ندارد ولی وقتی پا به عرصه اجتماع گذاشته و شروع به ترویج عقاید خود می‌کنید و قصد تخریب دستگاه حاکم را دارید نباید توقع داشته باشید مخالفین شما ایستاده و برای شما کف بزنند! شما با رایی که به صندوق می اندازید در حال تعیین سرنوشت مملکت خود هستید و من جایی را در دنیا سراغ ندارم که تک تک افراد یک کشور قدرت اجرایی داشته و بتوانند خودشان اعمال قدرت کنند! 📌در این بند هم ایشان این شبهه را مطرح می کنند که رهبری خود مخالف با رهبر شدن رهبر شدنشان بود و با این حال چرا پذیرفت که بنده به سه مطلب اشاره می کنم👇 انتخاب رهبر بعد از ارتحال امام باید براساس قانون اساسی توسط اعضای خبرگان صورت می‌گرفت. در قانون اساسی مصوب سال 1358، در اصل پنجم آمده بود "در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عجّل الله تعالی فرجه)، در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت برعهده فقیه عادل و باتقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است، که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند و در صورتی که هیچ فقیهی دارای چنین اکثریتی نباشد رهبر یا شورای رهبری مرکب از فقهای واجد شرایط بالا طبق اصل یکصد و هفتم عهده‌دار آن می‌گردد". با این‌حال در بازنگری قانون اساسی در سال 68، امام خمینی در نامه‌ای به آیت‌الله مشکینی رئیس فقید مجلس خبرگان  فرموده بودند "ما که نمی‌توانیم نظام اسلامی‌مان را بدون سرپرست رها کنیم. باید فردی را انتخاب کنیم که از حیثیت اسلامی‌مان در جهان سیاست و نیرنگ دفاع کند. من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط «مرجعیت» لازم نیست. مجتهد عادل مورد تأیید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت می‌کند. اگر مردم به خبرگان رأی دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومتشان تعیین کنند، وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به‌عهده بگیرد، قهری او مورد قبول مردم است." لذا شرط مرجعیت در بازنگری برداشته شد و به «فقیه عادل و باتقوی» تغی