ر اين خصوص مي خوانيم : « از نظر جهان بيني اسلام مطالعه نفس عمل به تنهائي كافي نيست، بلكه عمل به ضميمه، محرك و انگيزه آن ارزش دارد، بسيار ديده شده كساني بيمارستان يا مدرسه يا بناي خير ديگري مي‌سازند و تظاهر به اين هم دارند كه هدف شان صد در صد خدمت انساني است به جامعه‌اي كه به آن مديونند، در حالي كه زير اين پوشش مطلب ديگري نهفته شده است و آن حفظ مقام يا مال و ثروت يا جلب توجه عوام، و تحكيم منافع مادي خود، و يا حتي دست زدن به خيانت هائي دور از چشم ديگران است!. ولي به عكس ممكن است كسي كار كوچكي انجام دهد، با اخلاص تمام و انگيزه‌اي صد درصد انساني و روحاني. مسلماً خداوند عالم عادل آن ها را محروم نمي كند، اما چگونه و چطور ؟ جزئياتش بر ما روشن نيست، همين اندازه مي توان گفت "خداوند اجر چنين نيكوكاراني را ضايع نمي‌كند" (البته اگر آن‌ها در مورد پذيرش ايمان ، مصداق جاهل قاصر باشند، مسئله بسيار روشن تر است). دليل بر اين مسئله علاوه بر حكم عقل، اشاراتي است كه در آيات و يا روايات آمده است. ما هيچ دليلي نداريم كه جملة « َإِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ(9) خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نخواهد كرد » شامل اين‌گونه اشخاص نشود، زيرا محسنين در قرآن فقط به مؤمنان اطلاق نشده است، هم بندهاي يوسف در زندان بي آن كه او را بشناسند به او گفتند:« ِ إِنَّا نَراكَ مِنَ الْمُحْسِنينَ ؛(10) ما تو را از نيكوكاران مي‌دانيم». از اين گذشته آيه: « هر كس به اندازه سنگيني ذره اي كار نيك كند آن را مي‌بيند و هر كس به مقدار ذره اي كار بد كند آن را خواهد ديد» (11) به وضوح شامل اين‌گونه اشخاص مي‌شود. از پيامبر اكرم(ص) دربارة عبدالله بن جدعان كه از مشركان معروف جاهليت و از سران قريش بود، نقل شده : " كم عذاب ترين اهل جهنم ابن جدعان است، سؤال كردند : چرا؟ فرمود : گرسنگان را سير مي‌كرد". (12) در روايت ديگري مي‌خوانيم كه پيامبر به عدي بن حاتم (فرزند حاتم طائي ) فرمود: دفع عن ابيك العذاب الشديد بسخاء نفسه : " خداوند عذاب شديد را از پدرت به خاطر جود و بخشش او برداشت". (13) ؛ در نتيجه هرچند در صدق عنوان عمل صالح براي رفتارهاي غير مسلمانان تاملاتي وجود دارد ، اما در هر حال كارهاي نيك آنان مورد توجه قرار مي گيرد . در عين حال اين نكته هم حائز اهميت است كه ما معتقد نيستيم تنها شرط ورود در بهشت مسلمان بودن است زيرا مشكل كفر و دوري از اسلام مربوط به افرادي است كه حقانيت دين اسلام بر آن ها آشكار و واضح گشت، ولي از روي تعصب و يا عناد و يا هواي نفس و يا عوامل ديگر از حق پيروي نكردند ؛ اين افراد قطعا در قيامت در عذاب خواهند بود . اما كساني كه در كشف حقيقت كوتاهي نكردند، ولي دين حق را نيافتند و يا اصلا در محيطي بودند كه امكان دسترسي به دين حق نداشتند و يا خوب به آن ها معرفي نشده، به آنان منكر و مخالف اطلاق نمي شود كه مستحق عقوبتي باشند. شهيد مطهرى (ره) در اين باره مى‏گويد : «اگر كسى در روايات دقت كند، مى‏يابد كه ائمه (ع) تكيه‏شان بر اين مطلب بوده كه هر چه بر سر انسان مى‏آيد، از آن است كه حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصب و عناد بورزد و يا لااقل در شرايطى باشد كه مى‏بايست تحقيق و جستجو كند نكند اما افرادى كه ذاتاً و به واسطه قصور فهم و يا به علل ديگر در شرايطى به سر مى‏برند كه مصداق منكر و يا مقصر به شمار نمى‏روند، آنان در رديف منكران و مخالفان نيستند. ائمه اطهار بسيارى از مردم را از اين طبقه مى‏دانند. اين گونه افراد داراى استضعاف و قصور هستند و اميد عفو الهى درباره آنان مى‏رود». وى از مرحوم علامه طباطبايى نقل مى‏كند: «همان طورى كه ممكن است منشأ استضعاف، عدم امكان تغيير محيط باشد، ممكن است اين جهت باشد كه ذهن انسان متوجه حقيقت نشده باشد و به اين سبب از حقيقت محروم مانده باشد». (14) اين گروه در فرهنگ دين به عنوان مستضعفان فكري و فرهنگي شناخته مي شوند. اگر واقعاً و حقيقتاً به دنبال حقيقت و دين حق بودند، اما به دلايلي بر آن دست نيافتند ،ولي بر اساس باورهاي فطري و عقلي و يا ديني كه داشتند ،مؤمن بودند و انسان هاي درستكار بودند ،مورد عفو الهي اند. در قرآن هم خداوند مي فرمايد: ما از هر كس بيش از اندازه وسع و توانش تكليف نمي خواهيم (15)، پس محاسبه اعمال آنان، و بهشتي بودن يا نبودن و رتبه آنها در بهشت بر پايه عدل خداوندى به نسبت توان شان و ميزان مطابقت اعمال و كردار آنها با امور وجداني و فطري و عقلاني بشري و علم و باورهاي ديني آن ها صورت مي گيرد . بر اين اساس بدون آنكه بخواهيم در مورد اشخاصي همچون اديسون و ... و ماهيت دوري آنان از اسلام قضاوتي بنماييم ، اصل اين نكته حائز اهميت و قابل توجه خواهد بود و ممكن است بر اين اساس بسياري از غير مسلمانان اعم از مخترعان و نيكوكاران بزرگ يا افرادي عادي و ساده اهل بهشت گردند . در اين خصوص مطالعه كتاب عدل الهي استاد شهيد مرتضي مطهري را تو