البته در این میان، برای بچهها این مطلب را توضیح دادم و با دلیل جا انداختم که دانشآموزانی که مسئولیتپذیرتر، مودبتر، پرتلاشتر، اهل پرسشگری، اهل علم، اهل تعاون و به طور کلی بیش از بقیه اهل رعایت آداب هستند، برای من عزیزتر و ارزشمندتراند و این کاملا طبیعی و منطقی است. نزد خداوند هم خوب و بد یا خوب و خوبتر هرگز یکسان نیستند و حتی با آنها یکسان برخورد نمیشود. چگونه میشود آنکه اهل رعایت آداب و مسئولیتپذیر است را با آنکه آداب را زیر پا میگذارد و مسئولیتپذیر نیست یکسان دانست و با آنها یکسان برخورد کرد.این عین ظلم و بیعدالتی است. عدالت به معنای مساوات نیست، بلکه عدالت یعنی «وضعُ الشیٔ فی موضعه.» عدالت یعنی هرچیزی در جای خود و هرکسی در جایگاه خود باشد. کاری که کردم این نبود که به بچهها بفهمانم هرکس هر طوری باشد خوب یا بد برای من همه خوب و عزیز اند، نه برعکس، به آنها گوشزد کردم که همه باید برای رسیدن به نقطهی مطلوب تلاش کنند و به فکر اصلاح خود باشند، اما همه این استعداد و توانایی را دارند.
باید تواناییهای نهان و استعدادهای به حاشیه رفته را از انزوا خارج میکردم و بت تکبر و خودپسندی را در برخی بچهها میشکستم. حالا به لطف خدا فضا تعدیل شده و هرکس به تواناییها و ضعفهای خود آگاه است و ساختار کلاس را طوری چیدهام که کسی به کسی با چشم حقارت نگاه نکند. البته طبیعی است که پذیرش این مطلب در برخی بیشتر و در برخی کمتر است. اما آنچه مهم است این است که همه فهمیدند طرز فکر و عملکرد معلمشان نسبت به دانشآموزان چگونه است و چه انتظاری از آنها دارم.
#نوید_نیّری
#تجربه_نگاری
#کلاس_چهارم_شهید_بالازاده