✍عکس ماندگار حاج قاسم و دخترش زینب... 💢برشی از کتاب عزیز زیبای من جای بوس من را پیدا کن... 🔹یک روز صبح که زینب از خواب بیدار شد و دید پدرش بدون او رفته شروع کرد به گریه کردن... 🔸مادر نامه ای را که حاجی برایش گذاشته بود آورد و گفت بیا بابا این را برای تو گذاشته... 🔹زینب سریع نامه را باز کرد و با اشتیاق خواند... 🔸بابا جان برای من یک کاری پیش اومده دو روزه میرم لب مرز و برمی‌گردم قول بده مادرت را اذیت نکنی گریه و زاری نکن تا من برگردم... 🔹بعد هم در آخر نامه برایش نوشته بود من یه جای این کاغذ نامه رو برای تو بوسیدم اگه تونستی جای بوس من را پیدا کن... 🔸زینب با دیدن دست خط بابا آرام می گرفت و کمتر بی‌قراری می‌کرد اما تا برگشتن بابا حسابی کلافه بود.