از سیاست خارجی توئیتری تا خطوط قرمز ژلاتینی
بررسی مبانی بایسته ی ادراکی و طرحریزی سیاست خارجی
( بازنشر نقدی مبنایی و تئوریک بر سیاست خارجی دولت روحانی و ظریف به بهانه سخنرانی ظریف در جلسه رونمایی از کتاب «توئیتری شدن سیاست» )
۲۱ دی ۱۳۹۴
✍️علی عبدی
سیاست خارجی، صرف خوب انگلیسی حرف زدن، لبخند زدن، خوب توئیت کردن و حضور فعال در شبکه های اجتماعی نیست. تا زمانی که نقشه راه سیاست خارجی، محکماتش و خطوط قرمزش برای داخل و خارج از کشور روشن و شفاف تعریف و برنامهریزی نشده باشد، چیزی بیش از یک تفنن شخصی و بازیگوشانه و توئیتی نخواهد بود.
سیاست خارجی عرصه سرنوشتسازی برای هر کشوری است. عرصه ای برای دفاع از منافع ملی، امنیت ملی و نیز آرمانها و ارزشهای ملی و ایدئولوژیک حاکمیت های سیاسی. بی تردید عرصه بین الملل عرصه ای بی رحم است که هرگونه دریافت رمانتیک و غیرواقع بینانه می تواند به نتایجی هولناک برای منافع ملی و امنیت ملی کشورها بیانجامد؛ که حتی هستی و بقاءآنان را به مخاطره افکند.
سیاست خارجی هر کشور مسئولیت ساماندهی و تحقق بخشی به اهداف، منافع و امنیت ملی را در عرصه سیاست بین الملل بر عهده دارد. پرسش اصلی اینست که سیاست خارجی به دنبال چه موضوعاتی باید باشد و دستور کار سیاست خارجی برای تحقق بخشی به مثلث آرمانها ، منافع و امنیت ملی چگونه تدوین و صورت بندی می شود؟
پاسخ به این پرسش که کلیدی ترین پرسش سیاست خارجی هر کشوری است، ناظر بر مقوله جدی طراحی و کنترل سیستم هاست. بدین معنا که سیاست خارجی یک ستون و محوراصلی دارد که عبارت است از : « مدیریت و کنترل نظم مطلوب». در واقع مدیریت و کنترل نظم مطلوب یعنی تحقق آرمانها و ارزشهای ملی و ایدئولوژیک، تحصیل منافع ملی وتأمین امنیت ملی و این یعنی اینکه برای رسیدن مدیریت وکنترل نظم مطلوب ضروری است تا راهبردها و راهکارهای ایجاد و حفظ این نظم و سیستم مطلوب معین و مشخص شده و سپس طی مراحل تصمیم گیری، طراحی و برنامه ریزی استراتژیک و عملیاتی سازی و اقدام پیاده شود.
بنیان سیاست خارجی، تأسیس وکنترل نظم و سیستم مطلوب است. خواه در حوزه منطقه ای و خواه در عرصه جهانی. تفاوتی ندارد. البته از حیث اولویت بندی اولویت با نظم و سیستم منطقه ایست و کشورها در گام نخست، منطقه ژئوپلتیک خود را آماج سیاست خارجی خود قرار می دهند. حال اگر سیاست خارجی هرکشوری از این دکترین بنیانی پرهیز داشته و استنکاف ورزد ، عملاً از سیاست خارجی عدول و به صرف »رابطه خارجی« تقلیل خواهد یافت.
تمایز سیاست خارجی از روابط خارجی
روابط خارجی اگر چه خود بخشی از سیاست خارجی است ، اما همه اننیست و تنها بخشی تاکتیکی از هندسه سیاست خارجی ونقشه راه آن را تشکیل می دهد که بیش از این نباید بدان اهمیت داد چه اینکه ناظر بر روابط دیپلماتیک است. عدم تمایز نهادن میان این دو و خلط این هردو از یکسو ناشی از کم دانشی سیاسی و راهبردی است و از دیگر سو ناشی از درک سست و ضعیف از سیاست خارجی است. مهم اینست که روابط خارجی ما در معماری سیاست خارجی چقدر می تواند مزیت نسبی تولید کند و برای عملیاتی سازی نقشه راه سیاست خارجی به چه میزان مؤثر واقع شود و اگرنه صرف رابطه خارجی بماهو رابطه خارجی هیچ ارزشی ندارد.
وجه تمایز اصلی میان سیاست خارجی، با روابط خارجی در نسبت کنش و واکنش است. به این معنا که در روابط خارجی آنچه مهم است کنش هایی است برای حفظ یا توسعه رابطه با کشورهای دیگر بدون در دست داشتن یک نقشه راه و دستور کار مشخص . اما در سیاست خارجی چون با یک نقشه راه و دستور کار روشن و مشخص بر گرداگرد مدیریت و کنترل نظم مطلوب مبتنی بر الگوریتم اهداف وآرمانها، منافع و امنیت ملی مواجهیم، علاوه بر اینکه می دانیم چه کنش هایی را باید صورت دهیم، واکنش ها به کنش های دوست و دشمن سیاست خارجی نیز روشن است و انجام می گیرد. حال آنکه واکنش ها در روابط خارجی ، یک جای خالی است که تکلیفشان روشن نیست. پس در سیاست خارجی هم کنش ها روشنند و هم واکنش ها. آنچه در روابط خارجی مهم است صرف رابطه است و آنچه در سیاست خارجی اهمیت دارد، تحقق دستورکار است.
سیاست خارجی و کنترل نظم مطلوب
در روابط بین الملل، سیستم های مدیریت وکنترل نظم مشخص و روشن اند. در این سیستمها، کنترل بر دونوع است؛ یا کنترل های مبتنی بر خودیاری اندself help و یا براساس همکاری های چند جانبه اند که هرکدام دستور کار مشخصی دارند. در کنترل های از نوع خودیاری self help ، دو نوع سیستم کنترلی تعریف و طراحی می شود: 1. بازدارندگی 2. موازنه
سیستم کنترلی بازدارندگی 4 محور کلیدی را برای مدیریت وکنترل نظم مطلوب در سیاست خارجی تعریف می کند که عبارتند از :
1. تهاجم
2. دفاع
3. اطمینان سازی
4. سازش
بازدارندگی بر محور این چهار اصل کلیدی به دو معادله کلی در دستور کار سیاست خارجی می انجامد:
1. معادله دفاع-تهاجم