اینجاست که دقیقاً مشخص می شود که ادراک دولت محترم از دیپلماسی بیشتر ناظر بر روابط خارجی است تا سیاست خارجی. در واقع زنجیره اشتباهات دولت بیشتر از آنکه معلول خطای راهبردی باشد ، ناشی از فهم نادرست از سیاست خارجی و اشتباه گرفتن روابط خارجی با سیاست خارجی است. یعنی به جای آنکه هدف گذاری دستگاه دیپلماسی کشور ناظر بر مدیریت و کنترل نظم منطقه ای و بحران های احتمالی باشد، صرفاً به دنبال روابط حسنه با دولت های منطقه بدون توجه به اصل ذاتی سیاست خارجی، یعنی کنترل نظم است. اینگونه است که هر قدر که دستگاه دیپلماسی دولت بیشتر به دنبال تنش زدایی و روابط حسنه با سعودی ها و اعراب منطقه بر می آید، مشکلات و تنش های سیاست خارجی و منطقه ای کشور نیز تشدید شده و افزوده می شود. تنش هایی که از مرحله چالش عبور کرده و بدلیل غیرخطی و نامتقارن بودن نظم های منطقه ای و نامتقارن بودن تهدیدات جدید، می تواند ثبات راهبردی و سیستم امنیت ملی ج اا را با آسیب های جدی مواجه سازد. انفعال و عدم واکنش درست و به موقع به کنش های رقبا و دشمنان منطقه ای توسط دستگاه دیپلماسی ووزارت خارجه، بویژه رفتارهای ناسنجیده و غیرمقتدرانه شخص وزیرخارجه خاصه در مقابل وزیر خارجه سعودی، آنهم در حالی که وزیرخارجه سعودی رسمتاً جوشن جنگ پوشیده است، نتیجه محتومی جز تشدید تعارضات منطقه ای و جری تر شدن رژیم سعودی نخواهد داشت. هر نظمی منطق خاص خود را دارد و نظم های منطق های نیز از این امر مستثنی نیستند. منطق این نظم در تعارضات منطقه ای نیز ، منطق خاص خود است. در نظم های منطقه ای، تعارضا را از نوع بازی های استراتژیک با حاصل جمع صفر تعریف می کنند که از آن با عنوان بازی های کاملاً تعارضی یاد می شود. راه حل این نوع تعارضات و مدل بازی در این بازی راهبردی، آن نوع بازی است که قدرت مدیریت وکنترل نظم و ثبات منطقه ای را افزایش دهد تا به افزایش ثبات راهبردی کشور بیانجامد. قطعاً در یک بازی تعارضی، وقتی رژیمی چون سعودی پا را از رقابت منطقه ای به تخاصم آشکار می کشاند، سخن از تنش زدایی بدون تکیه بر ثبات استراتژیک و قدرت بازدارندگی و اقتدار نظامی، تداعی گر نوعی فهم غلط راهبردی است که نشان از فهم فنتزی و رمانتیک واجدان و عاملان آن دارد. فهمی که نه تنها رافع تنش ها و چالش های منطقه ای را ندارد بلکه تداوم آن می تواند به ایجاد تصور و برداشت غلط از توان بازدارندگی دشمن انجامیده ومنجر به اقدامات مستقیم سخت بر علیه امنیت ملی ج اا از سوی ایشان شود. اهمیت خطوط قرمز در سیاست خارجی یکی از مهم ترین قواعد حاکم بر چنین وضعیتی، معرفی و ترسیم دقیق خطوط قرمز ایدئولوژیک، منافع و امنیت ملی برای داخل و خارج از کشور است تا دیگران جسارت نزدیکی به آنها را نیابند چه رسد به اینکه بخواهند آنها را نقض کنند. امری که متأسفانه هم اکنون دیده نمی شود. افکار عمومی داخلی هیچ تصویر روشن و شفافی از خطوط قرمز دولت محترم ندارد و رفتار دولت در این حوزه نیز بشدت مبهم می باشد که تصویری کاملاً لغزنده و ژلاتینی از خطوط قرمز سیاست خارجی را بازنمایی می کند. رفتاری ژلاتینی که معلوم نیست چه چیزی خط قرمز هست و چه چیزی نیست؟! این رفتار در ماجرای برجام و توافق هسته ای بشدت ملموس بود. معلوم نبود خطوط قرمز ما در توافق هسته ای کجاست و کجا نیست؟ لذا این شد که به تعبیر رهبر معظم انقلاب و دیده بان بیدار انقلاب اسلامی : « محصول مذاکرات که در قالب برجام شکل گرفته است، دچار نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعدّدی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظهبهلحظه، میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آیندهی کشور منتهی شود.» و در دیدار اخیر با ائمه جمعه نیز فرمودند: « یک مسئله مسئلهی نفوذ است؛ نفوذ. ما این مسئلهی نفوذ را در قضیّهی برجام و پس از برجام مطرح کردیم؛ این خیلی مسئلهی عجیب و خیلی مسئلهی مهمّی است. کسانی که در مسائل گوناگون دسترسی به اطّلاعات دارند، خوب میدانند که چه دامی برای کشور گستردهاند یا میخواهند بگسترانند برای نفوذ کردن در حصن و حصار اراده و فکر و تصمیم ملّت ایران، با انحاء مختلفِ تدابیر و سیاستها و توطئهها؛ این الان در جریان است.» اقدامات رادیکال و تند سعودی بر علیه اتباع ج اا در منا و کشتار بی مهابای رهبران شیعه و سرکوب اقلیت های شیعه در منطقه بدست رژیم سعودی و اتحاد آشکار با رژیم صهیونیستی بر علیه ج اا بدون هیچ پرده پوشی، اگر پاسخی مناسب و متناسب از سوی ج اا ودستگاه سیاست خارجی و دولت نیابد، تبعات هولناکی در پی خواهد داشت.