در آنجا، پيامبر خدا در ميان انبوه ياران، بر فراز منبرى از جهاز شتران قرار گرفت و خطبه اى طولانى خواند. ابتداى خطبه، توحيد، نبوّت و معاد بود كه تازگى نداشت. سخن تازه از آنجا بود كه پيامبر، خبر از رحلت خود داد و نظر مسلمانان را نسبت به خود جويا شد. همه نسبت به كرامت و عظمت و خدمت و رسالت او در حد اعلا اقرار كردند. وقتى مطمئن شد كه صدايش به همه ى مردم، در چهار طرف مى رسد، پيام مهم خود را نسبت به آينده بيان كرد. و فرمود: «من كنت مولاه فعلىّ مولاه» هر كه من مولاى اويم، اين علىّ مولاى اوست و بدين وسيله جانشينى حضرت على عليه السلام را براى پس از خود به صراحت اعلام داشت.
امّا پس از وفاتش، وقتى حضرت زهراعليها السلام به در خانه هاى مردم مى رفت و مى گفت: مگر نبوديد و نشنيديد كه رسول خدا در غدير خم چه فرمود؟ مى گفتند: ما در غدير خم، در فاصله دورى بوديم و صداى پيامبر را نمى شنيديم!! اللّه اكبر از كتمان، از ترس، از بى وفايى و از دروغ گفتن به دختر پيامبر خدا.
آرى، مردم با دو شاهد، حقّ خود را مى گيرند، ولى حضرت على عليه السلام با وجود ده ها هزار شاهد، نتوانست حقّ خود را بگيرد. امان از حبّ دنيا، حسادت و كينه هاى بدر و خيبر و حنين كه نسبت به حضرت علىّ عليه السلام در دل داشتند.
امام باقرعليه السلام فرمودند: «بُنى الاسلام على خمس على الصلاة و الزّكاة و الصوم و الحج و الولاية و لم يناد بشى ء كما نودى بالولاية فاخذ النّاس باربع و تركوا هذه»، اسلام بر پنج چيز استوار است: بر نماز، زكات، روزه، زكات و ولايت اهل بيت و چيزى به اندازه ى ولايت مورد توجّه نبود، امّا مردم چهارتاى آن را پذيرفتند و ولايت را ترك كردند! (147)
امام رضاعليه السلام فرمود: بعد از نزول اين آيه كه خداوند ضامن حفظ رسول اكرم صلى الله عليه وآله شد، «واللَّه يعصمك من النّاس» پيامبر هر نوع تقيّه را از خود دور كرد. (148)
-----
144) تفاسير كبير فخررازى و المنار.
145) اين سطرها را در شب شهادت حضرت على عليه السلام، نيمه شب 21 ماه رمضان 1380 نوشتم.
146) تفسير نورالثقلين وامالى صدوق،ص 400.
147) كافى، ج 2، ص 18.
148) تفسير نورالثقلين و عيون اخبارالرضا، ج 2، ص 130
╭━═━⊰ 🍃🌸🍃 ⊱━═━╮
@qoranketabehedayt
╰━═━⊰ 🍃🌸🍃 ⊱━═━╯