دانشکده علوم قرآنی قم
ما را غلام کوی حسن آفریده اند مبهوت و مات روی حسن آفریده اند   ما را پیاله نوش شرابش رقم زدند مست از خم و سبوی حسن آفریده اند   خورشید را به این همه نقش و نگارها از طلعت نکوی حسن آفریده اند   روشن ز نور روی مهش گشته روزها شب را اسیر موی حسن آفریده اند   آری ز مقدمش همه جا بوی گل گرفت گل را ز رنگ و بوی حسن آفریده اند   از انبیاء و اولیا همه را صف به صف ببین مدهوش خلق و خوی حسن آفریده اند   میل نگاه هر چه گدایان شهر را ولله سمت و سوی حسن آفریده اند میلاد یعقوبی