یادداشت سیاسی ؛
عنوان: حمایت جهانی از فلسطین
رژیم صهیونیستی در حالی موج تازهای از حملات وحشیانه به غزه را آغاز کرده که حمایتهای جهانی از فلسطین رو به گسترش است .در روزهای اخیر هزاران نفر در بسیاری از نقاط جهان برای اعتراض به حملات اسرائیل به نوار غزه به خیابانها آمدهاند و تظاهرات در حمایت از فلسطین در دانشگاهها با قدرت ادامه دارد.
روز گذشته در هلند، هزاران نفر ازجمله گروهی متشکل از زنان، در راهپیمایی موسوم به «مادران علیه نسلکشی» در حمایت از مادران فلسطینی با ماکتهای نوزادان پیچیده شده در کفن، راهپیمایی کردند. حامیان فلسطین در توکیو پایتخت ژاپن در اعتراض به جنایتهای اسرائیل در غزه، در خیابانهای این شهر تظاهرات برپا کردند. در برلین، پایتخت آلمان نیز تظاهراتی مشابه در حمایت از فلسطین برگزار شد و معترضان، حملات اسرائیل به غزه و فروش تسلیحات آلمان به رژیم صهیونیستی را محکوم کردند. پلیس در راهپیمایی در شهر نیویورک آمریکا مداخله و در تلاش برای متفرق کردن تظاهراتکنندگان، تعداد زیادی را بازداشت کرد. در ایرلند، دانشجویان دانشگاه دوبلین برای نشان دادن همبستگی خود با غزه، در محوطه دانشگاه اردو زدند. دانشجویان دانشگاه ژنو سوئیس با وجود دستور رئیس دانشگاه مبنی بر «تخلیه محوطه دانشگاه» به تظاهرات خود در حمایت از فلسطین ادامه میدهند. دانشجویان دانشگاه لوزان نیز با شعار «ما همه فرزندان غزه هستیم» به کشتار اسرائیل در غزه اعتراض کردند.هویت پدیدهای سیال است و مفاهیمی مانند فرهنگ، تاریخ و ادراک جمعی هرگز مسئلهای ثابت نیستند و در یک وضعیت دائمی از حرکت و تجدیدنظر به سر میبرند.
برای سالها، نقشه امپراتوری روم با توجه به مرزبندی جغرافیایی یا حتی ژئوپلتیکی اروپای امروزی، بیشتر مدیترانهای و در نهایت خاورمیانهای به نظر میرسید تا اروپایی. صدها سال درگیری، جنگ و تهاجم، هویت رومی را بازتعریف و آن را در پایان قرن چهارم بین غرب و شرق تقسیم کرد. اما، حتی در آن زمان، خطوط سیاسی دائم تغییر میکردند، نقشهها بارها از نو ترسیم و هویتها به شکل دیگری بازتعریف میشدند و این وضعیت در بیشتر تاریخ بشریت صدق میکند.
روزگاری، تئوریهای خودخواهانهای مانند «برخورد قریبالوقوع تمدنها» در میان بسیاری از مراکز دانشگاهی غربی-آمریکایی بهشدت رایج بود؛ تقسیم جهان توسط ساموئل هانتینگتون به «تمدنهای بزرگ» که روابطشان با تعارض و درگیری تعریف میشود، افزودهای مناسب به تاریخچهای از این قبیل استعمارهای نژادپرستانه بود که تا مراحل اولیه استعمار غرب پیش میرفت؛ این طرز تفکر تحت تأثیر مصلحتاندیشی سیاسی و نه تفکر عقلانی پیش رفت و پس از فروپاشی شوروی، جنگ اول عراق و نظامیگری غرب در سراسر آسیا، خاورمیانه و... به بازار عرضه شد و تلاشهای خشونتآمیز با واژههای دهانپرکنی مانند تمدن برتر، دموکراسی و لیبرالیسم، در راستای «مأموریت مدنی» اروپا و «سرنوشت آشکار» آمریکا همراه شد.
به هر حال با گذشت زمان، همه این تلاشها در گروگان نگه داشتن جهان در برابر تعریف غرب از تمدن، هویتها و روابط انسانی که «برخورد» را اجتنابناپذیر نشان میداد شکست خورد و به عبارت دقیقتر، نتوانست نتیجه دلخواه را بدست آورد.
تهیه و تنظیم: روحانی بابائی ،
ع س ف ا ش سربیشه