🥀 صورتش زرد و رنگ پریده بود! از آن شادابی همیشگی در چهره‌اش اثری نمانده است! بعد از چند ماه، امروز به خانه دوست قدیم‌ام آمده‌ام تا شاید بتوانم مرهمی برای دردهایش باشم اما واقعیتش نمی‌دانم با زنی که تازه از دفترخانه طلاق آمده باید چگونه رفتار کنم؟ چه بگویم که زخم‌های قلبش را تسلی دهد؟ دنبال یک موضوعی می‌گردم تا شاید سکوت سنگین بینمان را بشکنم! 💬 چه خبر مریم جان؟ هنوز کلاس خیاطی را می‌روی؟؟ از این قاب‌ گلدوزی شده پیداست که برای خودت در هنر خیاطی صاحب سبک و استاد تمامی شدی؟ 🔻 تمام سوال‌هایم را با یک تشکر بی‌جان پاسخ می‌دهد! مریم جان یه حرفی بزن عزیزم! چرا اینقدر ساکتی؟ کمی گلویش را صاف می‌کند و با صدایی ضعیف می‌گوید: چیزی هر چند ناچیز هم برای گفتن ندارم سمیرا جان! وقتی بعد از عمری زندگی به نقطه‌ای زیر صفر رسیده باشی چه حرفی برای گفتن باقی می‌ماند! انگار از همه چیز و همه کس رها شده‌ام... 💫 دستان سردش را محکم می‌گیرم و می‌گویم: عزیزدلم! دنیا که به آخر نرسیده است... تو خدا را داری! خدا جای حق نشسته است و... وسط حرفم می‌پرد و با لحنی بغص‌آلود می‌گوید: حتی همان خدا هم مرا فراموش کرده است سمیرا... کفر نگو دختر! خدا خیلی هم حواسش به تو هست... و بعد می‌روم به سمت آشپزخانه تا صدای قل‌قل سماور را کم کنم! مریم سرش را به سمت آشپزخانه برمی‌گرداند و با صدایی چند پرده بلندتر می‌گوید: تو که این‌قدر با خدا و فهمیده‌ای بگو مردی که همیشه مسجد رفتن و نماز خواندنش ترک نمی‌شد چطور اینقدر بی‌رحم و بی‌انصاف در آمد؟ چطور این‌قدر با من بداخلاقی می‌کرد؟ هنوز رد دستان سنگینش روی صورتم باقی‌ست! خانه‌ای ک خشت خشتش را با قناعت و نخوری‌کردن ساخته بودیم را یک شبه بدون اجازه من، به بهانه الکی فروخت و ککش هم نگزید! این نماز به کمرش بزند... و حالا بغض فروخفته در گلویش سرباز می‌کند و اشک‌هایش بر روی گونه‌هایش سرازیر می‌شوند... 🗓 آن روز، حرف‌هایش را گذاشتم به حساب داغ‌دار بودنش! این‌که عزادار دل زخم خورده‌اش هست و هیچ نگفتم... اما امروز که مریم را در پارک محله‌مان دیدم، قلبم به درد آمد! گویا یک بشکه آب سرد روی سرم ریخته باشند! این چه تیپ و قیافه‌ای‌ست مریم جان؟ چقدر عوض شدی رفیق؟ می‌خندد، بی‌محابا و بی‌ملاحظه! آدم باید ذاتش درست باشه سمیرا جان! آدم می‌تونه دیندار نباشه ولی آدم خوبی باشه! خیلی از این آدم‌های محجبه از گرگ هم بدترند! گرگند در لباس میش! البته بلا نسبت شما... تلخندی می‌زنم و سعی می‌کنم از کوره در نروم! درست می‌گی مریم جان! اگر آدم قرار باشه نماز بخونه و حق مردم را نگه نداره، این چه نمازیه؟ اگر این نماز خوندن آدم را از فحشا و منکر نگه نداره، این چه نمازیه؟ ولی یک طرف این جمله مشکل داره!! خداوند متعال وقتی می‌خواد بهترین بنده‌های خودش را معرفی کنه، می‌فرماید: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ. قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱﴾ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ﴿۲﴾ وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴿۳﴾ وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ ﴿۴﴾ وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿۵﴾ ...وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ ﴿۸﴾ ⭐️ از زاویه نگاه خداوند متعال، آدمی خوبه که هم اهل نماز خواندن و زکات دادن باشه و هم اهل امانتداری و رعایت انصاف! این یک تصور اشتباهیه که ما داریم! ما در دینداری‌مان، حداقلی زندگی می‌کنیم! یعنی می‌گیم من همین‌که اینجوری باشم، همین‌که این کار را انجام بدم، کافیه!! در صورتی که در بقیه قسمت‌های زندگی‌مون اینجوری نیستیم! در خوشبختی، آسایش، ثروت، علم در همه این‌ها حداکثر و نهایتش را می‌خوایم، پس در حیطه عمل هم باید همین‌طور باشیم و همه چیزهای خوب عالم را بروز بدیم... انسان مومن، آدمیه که هم در ارتباط با خدا سنگ تمام می‌گذارد و هم در ارتباط با مردم... هم اهل نماز و دعا و رعایت احکام هست و هم در ارتباط با خلق خدا اهل رعایت و انصاف!! مریم جان! مشکل ما این‌جاست ک دین‌مان را از زبان مردم می‌گیریم! اما اگر از زاویه دید خداوند متعال به دین و زندگی نگاه کنیم خیلی تعریف‌ها فرق می‌کند! خیلی زندگی‌ها زیر و رو می‌شود... اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیبی که هست از مسلمانی ماست! 🖊 ز . ک 📌برداشتی از جلسات تدبر #استاد_چیت‌چیان #زندگی_با_قرآن #سوره_مبارکه_مومنون #بانوان_فعال_جبهه_فرهنگی_انقلاب @rabteasheghi⏪