📖 ✍️ استاد یزدانپناه 💢بخش شانزدهم ❇️ متافیزیک نوری حکمت اشراق 🔘 اهمیت نظام نوری 🔺 مهم ترین بحثی که بنیاد حکمت اشراق را آشکار می سازد نظریه نظام نوری سهروردی است. اهمیت این بخش تا بدان پایه است که روش اشراقی و معرفت النفس اشراقی برای دستیابی به این بخش سامان یافته است و اساساً به همین جهت سهروردی فلسفه خود را حکمت نوری، فقه الانوار و علم الانوار می نامد. 🔘نظام نوری ابتکار شیخ اشراق 🔺 نظریه نظام نوری با همه جوانب و گستردگی اش، قطعاً از نوآوری های فلسفی شیخ اشراق است که به اعتقاد خود وی از القای الهی نشئت گرفته است و سابقه ای در میان حکمت مشایی وارداتی ندارد. با این حال، وی در مواجهه ای همدلانه با حکمت پیشینیان و مشاهیری همچون افلاطون و حکمای قدیم ایران، همۀ آنها را مبتنی بر نظام نوری دانسته و بر اساس همین نظام نیز آنها را بازسازی می کند. سهروردی اگرچه در آثار دیگرش همیشه اشاره ای به این نظام دارد، اما طرح تفصیلی این نظام تنها در مهم ترین اثرش حکمة الاشراق، صورت بسته است. 🌐 مقدمات متافیزیک نوری حکمت اشراق 🔘 مقدمۀ 1. معرفت نفس، نقطه آغازین متافیزیک نوری 🔺 شروع فلسفۀ اشراق، هم به لحاظ اتفاق تاریخی و هم به لحاظ تعلیمی، از معرفت نفس است. شناسایی نفس و درک هویت نوری آن، نقطۀ عطف در دستیابی به نظام نوری و درک و فهم هستی شناسی اشراقی است. 🔺 سهروردی می کوشد پس از تثبیت هویت نوری نفس، هویت نوری موجودات مافوق نفس تا حق تعالی را اثبات کرده، راهی روشن به متافیزیک و الهیات نوری باز کند. وی این مسیر را در سه گام اساسی طی کرده است: 🔘گام نخست: علم حضوری نفس به خود 🔺 علم حضوری نفس به خود، در دو سطح جریان دارد: 🔺 الف) سطح برتر از علم حضوری نفس به نفس که ویژه خواص است و در حال تجرد از بدن و خلع بدن روی می دهد. 🔺ب) سطح نازل تر از علم حضوری نفس به نفس، همگانی است؛ به گونه ای که در همه انسان ها از خواص و عوام وجود دارد. این سطح از علم حضوری که هنگام ارتباط معمولی نفس با بدن تحقق دارد، با اندکی تأمّل و درنگ درونی آشکار می شود. 🔘گام دوم: هویت نوری نفس 🔺 حقیقت نفس، حقیقتی ادراکی است به گونه ای که علم حضوری نفس به نفس همیشگی و یکپارچه بوده، سراسر نفس را در همۀ لحظات بقای آن پوشش می دهد. نه یک لحظه غیبت وجود دارد ونه هیچ کجای آن غایب است، بلکه نفس واقعیتی بسیط و یکسره ادراک است. بنابراین، نفس هویتی جز ادراک حضوری خود و عدم الغیبه ندارد و خود پیدایی و خود آشکاری، همۀ واقعیت نفس را شکل می دهند. 🔺 سهروردی چنین واقعیتی را هویت نوری می داند و از نفس به دلیل همین ویژگی به عنوان «نور محض» یاد می کند. 🔘 گام سوم: هویت نوری موجودات مافوق نفس 🔺 شیخ اشراق با روش برهانی مبتنی بر مقدمّه شهودی و حضوری، هویت نوری موجودات ما فوق نفس تا باری تعالی را اثبات می کند و می گوید وقتی نفس هویتی ادراکی و نوری دارد و حقیقتی بسیط و امری یکسره ظهور و ادراک است، موجودات مافوق نفس که حقایقی برتر و عالی تر از نفس هستند به طریق اولی دارای هویت نوری و ادراکی اند. 🔺 شیخ اشراق به تدریج به این نتیجه می رسد که نفس انسان واسطۀ میان عالم نور و ظلمت عالم ماده است؛ زیرا آنچه مافوق نفس است، هویتی نوری خواهد داشت و آنچه مادون نفس است، هویتی غیر ادراکی دارد و یکسره ظلمت و تاریکی است. 🌐 حیات و فیاضت نور 🔺 سهروردی، به راحتی مسئله نور جوهری را با حقیقت حیات گره می زند؛ زیرا جوهر نوری مساوق علم و علم و ادراک یا خود حیات است؛ یا اثر آن. بنابراین، هر نور جوهری ضرورتاً حیّ و زنده است؛ یعنی شیخ اشراق از راه یکی از دو نشانۀ حیات که همان ادراک و علم است به وجود حیات در نورهای جوهری دست یافته است. 🔺 نور حقیقتی است که « ظاهرٌ بذاته و مُظهِرٌ للغیر» است، یعنی نور ذاتاً خودپیدا و پیدا کننده و آشکار ساز اشیای دیگر است؛ چراکه هویت نور، اشراق و نورافشانی است. بنابراین، نور ذاتاً فیّاض و مُشرق است. 🔺 سهروردی با توجه به این روند همۀ موجودات عالم را به دو قسم حیّ و میت (زنده و مرده) تقسیم می کند؛ نفس و مافوق آن حیّ و موجودات جسمانی و مادی که مادون نفس اند، مرده و میّت اند. 📚 منبع: کتاب آموزش حکمت اشراق ص 49_56 ♻️آدرس کانال: 🆔https://eitaa.com/Roshanye_Vagheeyat