📌 نورالدین پسر ایران: باصر تا صبح در معبر ذکر "الله واکبر" گفت و شهید شد 🔹️ نورالدین عافی رزمنده و جانباز ۷۰ درصد تبریزی که کتاب نورالدین پسر ایران درباره او می باشد درباره نحوه ی شهادت باصر می‌گوید: ◇ در عملیات بدر به دستور فرمانده گردان به همراه محمدرضا باصر ماموریت یافتیم تا راه کانال را برای نیروهای گردان تخریب باز کنیم، تا نیروها از آنجا پل‌های عراقی‌ها را منفجر کنند. ◇ در تیر رس دشمن بودیم و باصر تا می‌خواست از کانال بلند شود و پیشروی کنیم چند تیر به گلو، شکم و چند جای دیگر از بدنش اصابت کرد. ◇ از کانال گذشتیم و نیروهای گردان تخریب وارد عملیات شدند. ◇ باصر هنوز به شهادت نرسیده بود. هر از چندی می‌آمدم و به او نگاه می‌کردم در حالی که خون از زخم‌هایش جاری شده بود زیر لب ذکر می‌گفت. صدای الله اکبرش را به وضوح می‌شنیدم. دلداریش می‌دادم تا مقاومت کند. آن بزرگوار تا صبح زنده بود. نزدیکی‌های صبح به شهادت رسید. ◇ درگیری ما هنوز ادامه داشت. صبح محاصره تنگ تر شد. مهمات کم آمد. رفتم تا فشنگ‌های تیرباری که به دور کمر باصر بسته شده بود را در آورده و از آنها استفاده کنم. اما نتوانستم. بدنش انگار خشک شده بود. سرش به حالت سجده، روی زمین خم شده بود. ◇ پیکر مطهر شهید باصر در کانال جا ماندماند و در روز ۲۱ ماه مبارک رمضان سال ۱۳۷۲ شمسی به آغوش خانواده بازگشت و در کنار یاران شهیدش در گلزار شهدای وادی رحمت تبریز آرام گرفت. الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻 https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a