کتاب خوانی آن روز برادر مهدی باکری شهید شده بود. پیکر حمید در میدان جا مانده بود. من هیچ چیز در رفتار مهدی حس نکردم، هیچ آثاری از غم در چهره او ندیدم. وقتی می خواستند جنازه برادر او را بیاورند نگذاشت، گفت اگر دیگران را توانستید بیاورید، جنازه برادر من را هم بیاورید. 💠 کتاب رفیق خوشبخت ما/صفحه ۳۰ • ↳| @emamreza_slm |🌱