سخن از یک نامِ غریب است. نامی که در بین اسامیِ دخترانِ ایرانی هر روز کمتر می‌شود؛ نامِ یک مادر؛ مادرِ مهربانِ همه ما. همیشه برایم این «غربت» عجیب بوده! زیرا اسبابِ شهرت و محبوبیت تماماً در او و تاريخ زندگی‌اش جمع است؛ اما کوتاهیِ ما و شاید عوامل تاریخی دیگری باعث شده ما او را در حد شأنش تجلیل نکنیم و در بین مسلمین آن طور که شایسته‌ی حقِ اوست تکریم نشود. کسی که نزدِ خدا و پیامبرِ اعظم، از اهمیت و مرتبت خاص و والایی برخوردار بود. خانمِ بزرگواری که رسولِ خدا، برای وفات او، به جای روز عزا، «سال حزن و هم» اعلام کرد؛ عام الحزن! او قبل از ازدواج دوشيزه‌ای ثروتمند، با شکوه و فخامت و جلال بود و بسیار زیبا و گرامی؛ او را اهل مکه، ملکه‌ی عرب نامیده بودند و به جهت نجابت و عظمتش مورد احترام همگان بود. او اولین همسر پیامبر خداست؛ او اولین زن مسلمان است؛ او اولین نمازگزار به همراه پيامبر خدا و اميرمومنان است؛ او در تصدیق و تایید نبوت رسول خدا، در حمایت و فداکاری برای اسلام لحظه‌اس کوتاهی نکرد. او وفادارترین یاور، آرامبخش‌ترین حامی برای رسول خدا بود؛ او سخاوتمندترین پشتیبان و عاشق‌ترین معشوق برای همسرش محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم بود. او مادر فرزندان رسول خدا است؛ مادر فاطمه اطهر سلام‌الله‌علیها او در ایمانش به خدا و رسول ثابت قدم و پاکباز بود. رسول خدا فقط او و سه زن الهی را در زمره‌ی زنان برگزیده عالمین معرفی کرد و در بین تمام زنان خلقت خدیجه کبری و دخترش فاطمه زهرا و آسیه و مریم را «انسانِ کامل» نامید. او در تمام مکارم اخلاق بی همتا بود. لذا بارها بعد از وفات خدیجه -حتی به همسران خود- می‌فرمودند: خدیجه و أینَ مثلُ خدیجه؟ - شهاب مرادی