از کتاب بی خیال زدم بہ علۍ گفتمـ اگر مے خواهی نـماز شـب بخـوانـی بلـند شو.🌺 بـا اخـم و ناراحتی بلنـد شـد گفـت:چـرا مـن رو صـدا کـردی؟گفتم بیـا خوبـی کـن. خـوب بگیـر بخواب. علۍگفت:تـو کی هـستی که مـرا بیدار کنی؟🍁🍂🍁 گفتم مـی خـواهی بـگویم شـاه پریون بیاد صدات کنه؟ گفت: نه خودش باید من را صـدا کـند. بعد هم گرفت خوابید. من آنقدر ناراحت شـدم که نـگو.🌱 گفتم عـجب آدمیه این. بعد از چند روز که من هنوز ناراحت بودم علی مرا دید وگفت:ناراحت نشوی ها ممکن است بخندی؛ اما توی بحث اخلاق بعضی مواقع بنـده برای معشـوق نـاز مـی کنـد. عشوه می کند.🍂 من نمی فهمیدم علـی چه می گوید اما کارش به جـایی رسیده بود که خـدا نازش را مـی خـرید.🍃 🌸🌼🌸🌼 ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝