🌱🌱🌱 پسرک فلافل فروش قسمت سی و یکم حرفي نداشتم بزنم. گفتم: هادي، ميدوني درسهاي حوزه به مراتب از دانشگاه سخت تره؟ ميدوني بعدها گرفتاري مالي برات ايجاد ميشه؟ اگه به فكر پول هستي، از فكر حوزه بيا بيرون. هادي لبخندي زد و گفت: من همه شغلي رو امتحان كردم. اهل كار هستم و از كار لذت ميبرم. اگر مشكل مالي پيدا كردم، ميرم كار ميكنم. ميرم يه فلافل فروشی وا ميكنم! خالصه اون شب احساس كردم كه هادي تحقيقاتش رو انجام داده و عزمش رو براي ورود به جمع شاگردان امام صادق ع جزم كرده. فردا صبح با هم به سراغ مسئول حوزهي علميه ي حاج ابوالفتح رفتيم. مسئول پذيرش حوزه سؤالاتي را پرسيد. هادي هم گفت: 23 سال دارم. پايان خدمت دارم و ديپلم هم به زودي ميگيرم. بعد از انجام مصاحبه به هادي گفتند: از فردا در كلاس ها شركت كنيد تا ببينيم شرايط شما چطور است. هادي با ناراحتي گفت: من فردا عازم كربال هستم. خواهش ميكنم اجازه بدهيد كه... مسئول حوزه گفت: قرار نيست از روز اول غيبت كنيد. بعد از خواهش و تمناي هادي، با سفر كربلا ی او موافقت شد. ادامه دارد.... @rafiq_shahidam96