📖 ۱۴۰۱/۱۱/۰۷ شهادت امام هادی(علیه السلام) 💥هیات راه فاطمه(س) قم غلو در زمان امامان جواد، هادی و عسکری علیهم السلام یک تحول جدی دارند. این که از فرقه فراتر رفته و به ایده تبدیل می‌شود. در واقع نوعی خلوص ایده غلو هست. نسل‌ها و فرق متعددی که در کتب ملل و نحل به عنوان غالب مطرح شده‌اند اغلب امام را به مقام خدایی می‌رسانده تا یک فرد عادی بشود فرستاده آن خدا! که آن فرد می‌شده رهبر گروه و فرقه. در زمان این سه امام بزرگوار علیهم‌السلام اما غلو جنبه فرقه ای نداشته و اغلب ایده است و به طور عمده ایده تأویلی در تفسیر قرآن. از این روی در این دوره پیش می‌آمده که از افرادی به عنوان افراد محترم نزد امام هادی علیه السلام یاد می‌شد، امام علیه السلام نفی و طرد و لعن می‌کردند که غالی است و بالعکس. افرادی را از اتهام غلو مبرا می‌کردند. یکی از مهم‌ترین محورهای فکری غلو در ادوار مختلف، از جمله در زمان امام هادی علیه السلام تفسیر تأویلی آیات به اهل‌بیت علیهم‌السلام است. تأویلاتی که از ظاهر الفاظ آیات خلع معنا می‌کند یا بدون خلع معنا، بدون قرینه معنایی دیگر نسبت می‌دهد. مثلا این که مقصود از صلات و زکات در قرآن امیرالمؤمنین علیه السلام است. با آن که تفسیر تأویلی از به ظاهر سالم‌ترین افکار غالیان است، در ادوار مختلف از جمله در زمان امام هادی علیه السلام با انکار شدید حضرت مواجه می‌شود. حتی برخی ایده‌های غالی در تفسیر تأویلی آیات که از نظر دلالت آیات هیچ استبعاد معنایی ندارد و شاید بسیاری از ما هم امروز آن را بپذیریم، از جانب ائمه اطهار علیهم السلام عمیقاً طرد می‌شوند. غلو البته یک فرقه یا ایده اعتقادی نیست. زمینه و نتیایج اجتماعی و سیاسی داشته است. اگر بخواهیم با استعاره‌ای اقتصادی عرض کنیم: عرضه‌ی یک پاسخ کاذب به تقاضای اجتماعی امر قدسی است. دین میل به پرستش را بیدار می‌کند و غلو به این میل پاسخ کاذب می‌دهد. یک زمینه مهم دیگر شکل‌گیری کالت و فرقه است. غلو در منزلت معصوم اغلب مقدمه و مسیری برای ارتقاء منزلت رهبر کالت است. غلو شخصی را که موقعیت رهبری گروه یا نهضت (غلو شیعی) و در مواردی نظام (غلو غیر شیعی) است، بالا می‌برد. زمینه فکری مهم غلو، نیازِ به فرادستان به منزلت قدسی است. در فضای عمومی جهان اسلام این نیاز اغلب با کلام اشعری و فقه مشروعیت بخش به استیلا پاسخ داده می‌شود و در جهان فکر شیعه، غلو یکی از پاسخ‌ها به این مسئله است. بنابراین مسئله غلو تنها فرقه نیست، ایده‌های غالیانه نیز هست. آیا امروز نیازمند الهام گرفتن از ستیزهای امام هادی علیه السلام با ایده غلو نیستیم؟ آیا امروز نیازمند ایجاد زیرساخت های نظری برای ایجاد یک انسان مختار، مبتنی بر تفکر قرآنی، مبتنی بر تفکر وحیانی نیستیم؟ این‌ها همه یعنی امروز امام هادی علیه السلام ومیراث فکری و اجتماعی او، بیش از هر زمان دیگری نیاز ماست. چون بنای جلسات این هیئت گفتگو از نهج البلاغه است، هر چند این جلسه درباره امام هادی علیه السلام است اما بی‌مناسبت نیست که یک اشاره هم به نهج‌البلاغه داشته باشیم: ما وقتی به نهج‌البلاغه مراجعه می‌کنیم می‌بنیم مقوله امامت در تداوم نبوت دقیقاً یک چنین جایگاهی دارد. یک مقام ملکوتی اما در عین حال بی‌قرار نیازهای اولیه توده انسان‌ها و شادخواری و دریدگی اقلیتی برخوردار. امام در ترسیم نهج‌البلاغه تنها یک موجود واجد علم و محبت نیست. یک موجود تنها شایسته محبت و عشق هم نیست. بلکه انسانی است در اوج تمنای معنوی و عرفانی، در اوج محاسبه عقلانی و در اوج طلب داد و عدالت‌خواهی. افسوس که غالب بلکه اغلب اهالی تفکر و تفقه و تقدس در جهان اسلام با اعراض از معارف نهج‌البلاغه، با اعراض از عدالت و عقلانیت نهج‌البلاغه، دچار تفکر اشعری شدند. دچار تفکر ظاهرگرایانه شدند. این تفکر اشعری یک نحوه خاصی از تقدس‌مآبی آفرید و می‌آفریند و از ایده به ظاهر مقدس «هر چه خدا بگوید عین عدالت است»؛ از این ایده که تفکر انسان‌ها و عقل انسان‌ها، جز حکم الله هیچ معیاری برای فهم عدل و ظلم ندارند؛ از ایده‌های به ظاهر خدامحور، یک خلافت شیطانی متولد شد. از دل نظامی که با انقلاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برپا شده بود، یک هیولای دهشتناک سراسر مملو از زورگویی و استبداد متولد می‌شود. کشتن انسان به نام خدا، و انباشت ثروت به نام خدا به وجود می‌آید که به نام خدا می‌کشد و به نام خدا، به اسارت و به بند می‌کشید. ایده نهج‌البلاغه، ایده امام هادی علیه السلام امکان رهایی از یک چنین وضعیت‌هایی است. 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh