😃😃😃
در دوران طاغوت در مدرسه معلمی داشتیم که با اعتقادات دینی خیلی بد بود و مرتب به بچه ها ایراد میگرفت،👿
یک روز فهمیده بود که ماه رمضان است و اغلب بچه ها روزه هستند،😠
سر کلاس گفت بچه ها نمیخواهید روزه بگیرید و گرسنگی و تشنگی بکشید، بروید و فقیری را سیر کنید، من بشما قول میدهم ثوابش بیشتر از روزه داری باشد. 😕😐🙄
جلال الدین بلند شد،اجازه گرفت و گفت :آقا اجازه،اگر در برگه ریاضی شعر بنویسیم حتی شعر های زیبا با خطی خوش،شما به ما نمره میدهی؟🧐🧐
معلم گفت: نه البته که نمیدهم!🙁🙁
جلال الدین گفت: آقا اجازه،خدا بهتر میدانسته که ما باید روزه بگیریم و انفاق هم در جای خودش انجام دهیم، 😒😒
اگر قرار بود انفاق ثوابش بیشتر از روزه داری باشد، خود خدا میگفت؛ اگر انفاق کنید،ثواب بیشتری میبرید، پس چرا فرموده روزه بگیرید؟🤨
معلم جوابی نداشت🥴،جلال الدین را از کلاس اخراج کرد و بچه ها برایش دست زدند .😌😌😌
🌹🍃شهید جلال الدین محمدی🍃🌹