📜 حــڪایت‌آمـــوزنده ✍گـويند: صــاحب دلى براى ڪاری وارد جمعی شد حاضــرین همه او را شـــــناختند پس از او خواستند ڪه پس از انجام ڪارهایش پـند گويد پــذيرفـت. 🔻ڪارهایـش ڪه تمام شد همگـی نشستند و چـشم ها به سوى او بود مـرد صاحب دل خطاب به جـماعت گفـــت: 👌ای مــــردم هر ڪس از شـما ڪه مى داند ڪه امــروز تا شـب خـواهد زيـست و نخـــواهد مُـــرد برخــــيزد! ڪسى برنخاست گفت: حالا هرڪس از شما ڪه خود را آماده مرگ ڪرده است برخيزد! باز ڪسى بـــرنخاست! ✅ گـــفت: شگــفتا از شــما ڪـه به مـــاندن اطمينان نداريد و بـــــراى رفـــــتن نيز آمــــــاده نيـــــستيد!!