☀️
ویژگی های شخصیتی رهبری(۲۹)
🔸
همنشین فقر و پارسایی[۱]
➖گرسنگی و فقر پارساگونه برای طلبه ها، چیز شگفت آوری نیست.
*بیانات در دیدار طلّاب حوزه علمیه مشهد، ۱۳۷۶/۴/۲۲
〰〰〰〰〰〰
➖ در مدرسه حجتیه، اوقاتی اتّفاق افتاد که ما [بنده و هم حجره ای ام] پول نداشتیم برای اینکه ناهار بخوریم. یک روز وقت ناهار ما از درس برگشتیم (درس آقای طباطبایی [علامه] ظهر تمام می شد و هنگام ظهر از درس بر می گشتیم) گفتیم چه بخوریم؟! ما همخرج بودیم، ولی نه او پول داشت، نه من. یک قِران هم نداشتیم. به خاطر همین بی پولی صبحانه هم نخورده بودیم. ... بعد گفتیم می رویم به منزل دوستی از همین رفقای سابق مدرسه حجتیه و مهمان می شویم. این دوست ازدواج کرده و خانه دار شده بود. در همین حیص و بیص دیدیم او هم به مدرسه آمد. ... بعد از اندکی صحبت، معلوم شد که او هم همین وضع ما را داشته است! زنش را خانه خواهرش [خواهر زن] فرستاده، و خودش هم آمده است مهمان ما بشود! حالا شدیم سه نفر! ماندیم چه بکنیم! واقعاً درمانده بودیم. ... غرض، چند بار این اتفاق اُفتاد.
*بیانات در دیدار اعضای هیأت مدیره بیمه خدمات درمانی حوزه های علمیه، ۱۳۷۹/۴/۱۱
〰〰〰〰〰〰〰
➖بنده وقتی که از قم به مشهد در همین خانه [پدری] برگشتم، جایی برای مطالعه نداشتم، زیر زمینی داشتیم که رطوبت داشت و تابستان ها محل سکونت خانواده [پدر و مادر و ...] بود، ولی در زمستان، خیلی سرد بود و گرم نمی شد. وسایل گرما هم مانند امروز نبود، خالی می ماند. من آنجا را برای اتاق مطالعه آماده کردم. فرش هم نداشت! یک گلیم و یک تشک در گوشه ای انداختم و آنجا را مثل اتاق طلبگی درست کردم. چون سرد بود شبها می رفتم زیر عبا تا بتوانم مطالعه کنم، با نهایت شدّت. البته آن هم نمی شد. ... یعنی امکانات درس خواندن برای ما حقیقتاً فراهم نبود.
*بیانات در دیدار جمعی از شاگردان معظم له، ۱۳۷۷/۱/۸
〰〰〰〰〰
➖یک روز از منزلم به مدرسه نوّاب می رفتم. [حالا] تازه متأهل شده بودم، برای ظهر هم چیزی نخریده بودم. ... یادم آمد که باید چیزی برای منزل بخرم و ببرم. در جیبم دست کردم دیدم مبلغی کمتر از یک تومان (یا شاید کمتر از پنج ریال، الان یادم نیست) پول خرد در جیبم بود. بی اختیار خنده ام گرفت! ... گفتم حالا همه فکر می کنند که در جیب های ما پول هست، ولی هیچ چیز نیست!
*بیانات در دیدار طلّاب حوزه علمیه مشهد، ۱۳۷۶/۴/۲۲
#ویژگیهای_شخصیتی_رهبری
#رهبری_فرزانگی
@Rahbarifarzanegi