❁ـ﷽ـ❁ سلااااام✋ 🧕یک دختر خانومی رو که بدون حجاب و با تیشرت و شلوار داشت می‌رفت کلاس قلم‌چی یهو دیدم. دختر ساده‌ای به نظر می‌رسید و خیابان خلوت بود؛ با وجود فاصله‌ای که داشتم، خودمو بهش رسوندم. 🌤 سر صحبت رو با آب و هوا باز کردم. بعد اسم خودمو گفتم و بعد اسم ایشونو پرسیدم. برای شروع، خوب همراهی کرد. 📆 سنشو پرسیدم، گفت: ۱۴ سالمه. 🧕بهش گفتم: اخبار نگاه می‌کنی❓ 🧑‍🎤گفت: نه زیاد... 🧕گفتم: قضیه شهید الداغی رو تو سبزوار شنیدی❓ 🧑‍🎤گفت: نه! 🧕ماجرای شهادت شهید الداغی رو براش گفتم. 🧑‍🎤گفت: که چقدر آدم خوبی بوده! دمش گرم.👌 🧕گفتم: الان شما این شکلی آمدی بیرون، اگر اتفاقی بیفته، اراذل اوباشی🗡 مزاحمت بشه، می‌خوای چی‌ کار کنی❓ 🧑‍🎤گفت: نه این چیزا اتفاق نمی‌افته. کسی هم که بخواد، مزاحم بشه چه من این شکلی باشم چه این شکلی نباشم مزاحمتش رو میکنه... 🧕مثال ماشین رو براش زدم، گفتم: 🔻🔻 ⁉️ماشینی که قفل کلاج و قفل فرمان زده🔒 با ماشینی که درهاشو باز گذاشته و کلید🔑 رو گذاشته روش، به نظرت کدوم احتمال داره بیشتر دزدیده بشه؟! ✖️با وجود اینکه وقتی تو مسیر که پشتش میومدم، می‌دیدم که موتور سوارایی🏍 که رد می‌شدن، سرشونو می‌چرخوندن و نگاهش می‌کردن؛ 🧑‍🎤دختر خانومه می‌گفت:👇 الان من می‌تونم برم از جلوی چند نفر رد شم، ببین اصلاً نگاه نمی‌کنن و این طرز فکر شماست.😐 🧕بهش گفتم: اگر مردی متأهل یا مجرد با دیدن شما به گناه بیفته و یا زندگیش خراب بشه چی❓ 🧑‍🎤گفت: خودش مقصره. نگاه نکنه.😲 🧕گفتم: بله! قرآن هم به آقا و هم به خانم گفته مراقب نگاهتون👀 باشید ولی چرا من و شمای نوعی باعث گناهِ طرف مقابل بشیم❓ ❌ متأسفانه از همین افرادی بود که تو فضای مجازی تحت تأثیر همین فتنه بود. ✍ ادامه دارد..... ble.ir/dostaneha1401_08