🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 😈 دام شیطانی 😈 #قسمت_بیست_و_هشتم 🎬 خلاصه از معینی خواستم تا نزدیکی‌های آرایشگاه ماما
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 😈 دام شیطانی 😈 🎬 به محل مورد نظر رسیدیم. وااای خدای من اینجا از همه نوع آدمی بود, محجبه, آزاد, پیر ,جوان و حتی نوجوان , همه یک نوع ویژگی داشتند که متمایزشان کرده بود, بعضی‌ها هم برای شناخته نشدنشان , نقابهای مختلف بر صورتشون گذاشته بودند. با چند نفر از شرکت کننده‌ها هم کلام شدم و متوجه شدم اینجا اصلاً ربطی به عرفان حلقه ندارد اما عرفان حلقه وسیله‌ای برای جذب بعضیا شده, چیزهایی میدیدم که بسیار متأسف میشدم, یکی را از طریق اعتقادات مذهبی, یکی را ازطریق اعتقادات سیاسی ,یکی دیگر را از طریق حس وطن پرستانه‌شان جذب کرده بودند. بعضی چهره‌ها را می‌شناختم از رتبه‌های کنکور بودند و جز نوابغ به حساب میامدند اما متأسفانه با یک برخورد متوجه میشدی در دام اعتیاد افتاده‌اند. خیلی پریشان شدم, معینی هم رفته بود پیش اون کله گنده‌هاشون. بالاخره سخنران جلسه‌شان که پیرمردی مو سفید و چشم آبی, بود بالای سن رفت و شروع به صحبت کرد. ابتدا فکر می‌کردم مال کشور دیگریست اما وقتی با زبان سلیس فارسی صحبت کرد, شک کردم که خارجی باشه... خیلی محتاطانه و زیرکانه صحبت می‌کرد... سخنران شروع کرد.. به نام(ان سوف), خدایی که جهان را در چندین مرحله خلق کرد انسان را در کالبد آدمی بوجود آورد تا در نظم این جهان به او کمک کند.... وااای بلا به دور اینجا از اشرف مخلوقات به همکار نعوذ بالله, خدا منصوب شدیم. و شروع کرد به تشریح و توضیح اهداف(برگزیدگان). میگفت: ما قرار است کارهای بزرگ انجام دهیم و وظایف هرکس طبق تواناییهاش , به صورت خصوصی, بهش ابلاغ میشه و انجمن برگزیدگان همه را به دقت زیر نظر دارد, و از مابین همه‌ی نخبه‌ها ,نه تنها در ایران ,بلکه در کل جهان ,افرادی انتخاب میشود که در زمانی خاص ,تعلیماتی خاص به آنها داده می‌شود و این افراد خود مربی گری, نخبگان دیگر را به عهده می‌گیرند. اصلاً حرفاش خیلی نامحسوس روی روح و روان طرف تأثیر می‌گذاشت و طوری شستشوی مغزی میداد که اصلاً فرد متوجه نمی‌شد که با اعتقاداتش داره بازی میشه... دلم به حال این نخبه‌ها می‌سوخت و خیلی متأسف میشدم , چرا خود مملکت به بهترین نحوه از این منابع استعداد استفاده نمی کرد؟؟ آخر غفلت تاکی؟؟ اعصابم به شدت متشنج شده بود که خدا را شکر ,حرافی‌ها تمام شد , قبل از پذیرایی به هرکس پاکتی دادند که نام آن شخص روی آن پاکت نوشته شده بود و امر کردند ,پاکت را در منزل باز کنیم. دوباره چشم بند و راه برگشت با معینی.... ...‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌💦⛈💦 ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─