💛🌼💛🌼💛🌼💛
🌼💛🌼💛🌼💛
💛🌼💛🌼💛
🌼💛🌼💛
💛🌼💛
🌼💛
#دلداده-متحول
#پارت 3
از هم جدا شدیم که برگه رو
روبه رومون گذاشت ،وقتی نگاه به برگه کردم گفتم اه اینا چیه دیگه چندتا از سوالات تاحالا اسمش هم به گوشم نخورده بود،
اینقدر نگاه به سوالات کردم تا بالاخره چشمم افتاد به یک سوالی که خونده بودم
نوشته بود: متخصص ویدئو چه کاری انجام میدهد
نوشتم خداروشکر همین سوال بیشترین نمره رو داشت
سوالات بعدی رو خوندم بعضیاش رو فاطمه قبلا برام گفته بود
سوال بعدی نوشته بود: captivateچیست؟
نوشتم و کاربردش رو هم نوشتم
و برگه رو سفید تحویل دادم
معلم گفت :برو بیرون وقتی صدات کردم بیا امتحان عملی بده چشمی گفتم
بیرون از کلاس منتظر فاطمه بودم
بیرون که اومد گفت: چیکار کردی
گفتم امتحان مزخرفی بود
تو چیکار کردی گفت:عالیِ عالی دادم
گفتم اووه بسه حالا فهمیدم درس خونی
راستی امتحان عملیو چیکار کنم
گفت:خاک تو سرت اینم نخوندی
گفتم نه نخوندم
معلم صدامون زد زهرا زارعی و فاطمه موحدی بیاین داخل کلاس امتحان عملی
گفتم: زهراجونم اینو بهم برسونی بعد مدرسه برات یه شیرینی توپ دارم
گفت: شرمندتم اینو دیگه کاری از دستم ساخته نیس
یهو یه فکری به سرم زد گفتم فاطمه خودتو بزن به موش مردگی یه فکری دارم
گفت چه فکری گفتم قبول کن بعدا میگم
به کلاس رفتم و گفتم خانوم رستمی
فاطمه حالش بده معلم بدو بدو رفت بیرون
منم تو این فاصله سیم های پشت سیستم ها رو قطع کردم .
چند دیقه ای گذشت خانم رستمی به کلاس برگشت و گفت زهرا ،،
فاطمه که چیزیش نیس
بشین امتحان بده
گفتم:خانم سیستم قطع شده
نگاهی به سیستم ها انداخت و دید بخواد درست کنه زنگ میخوره
گفت :بچها امتحان لغوه بخونید برا هفته دیگه
پیروزمندانه به فاطمه نگاه کردم و گفتم امروز رو بخیر گذشت
زنگ خورد..
#ادامه دارد...
نویسنده :هانیه و حنانه رستگار
@roman_sara13
@raheyan_nor