•° گریستن، همیشه‌ی خدا، مسئله‌ی روح‌الله بود. پیوسته اشک داشت، پیوسته غم داشت؛ حتی در خوب‌ترین دقایق. پیوسته اما از خویش می‌پرسید: بگرید یا تاب بیاورد؟ زار بزند یا خم به ابرو نیاورد؟ وقتی حرف از آقایش حسین (ع)، به میان می‌آمد، هیچ معلوم نبود که چرا ظرف روحش، بی‌درنگ، لبریز از باران اندوه می‌شد و مظروف در ظرفیت آن همه پهناور و ژرفِ روح‌الله نبود که بماند و سرریز نکند؛ اما از آن آقا که می‌گذشتی، تحمل روح‌الله در برابر مشقّات، شگفت‌انگیز بود... | نادر ابراهیمی؛ سه دیدار | 🥀°•