یکی از فضیلت‌های عاشورا، گرفتن دست های ناتوان ما و رساندن تک تک ما به حقیقت وجودی مان است... مثلا پیدا کردن و از بین بردن ردپای شمر درون‌مان! همان مقدس‌نمای جاهل، حسود، و زبان تلخ و اهل طعنه و سرزنش که هرروز با کج خلقی و تنگ‌نظری ما را درگیر کدورت‌، کینه‌، جدل‌، ایراد گرفتن از این و آن، تحمل موفقیت دیگران را نداشتن سرزنش کردن و نصیحت های پی در پی، خودبرتربینی‌ها، زودرنجی‌ها و کم تحملی‌ها میکند و عقل و طهارت نفس‌مان را به قتلگاه میبرد. بعد هم دستور می‌دهد که بنشین و فقط برای این واقعه گریه کن اما تغییر نه!!! که اگر گریه هایمان گریه‌ی تحول‌آفرین، گریه‌ی تعهدآفرین، و گریه‌ی انقلابی بود باید این شمر بدگوی بدنیت حسود را یکجا زمین بزنیم و فاصله بگیریم از ملامت و سرزنش و طعنه، که خیرخواه های واقعی بدون اظهار فضل، پای امام شهید ایستادند و مدعی ها فقط نصیحتش کردند، و ایراد گرفتند اما یاری نه..‌.