۱۱. نگاهى گذرا به فتح مكّه‌ بعد از صلح حديبيه، چون مشركان پيمان‌شكنى كردند، پيامبر نيرويى فراهم و مكه را بدون خونريزى فتح كرد و شرح ماجرا چنين است: مسلمانان در چند كيلومترى مكه اردو زدند و ابوسفيان كه شبانه براى سركشى از مكه خارج شده بود با عباس عموى پيغمبر ملاقاتى داشت. عباس گفت: پيامبر با ده هزار سرباز به سراغ شما آمده است. ابوسفيان ترسيد و به عباس پناهنده شد و پيامبر امان دادن عباس را پذيرفت. پيامبر فرمود: هر كس به مسجد الحرام پناه ببرد يا به خانه ابوسفيان برود يا در خانه خود بماند، در امان است. پيامبر به عباس فرمود: ابوسفيان را در تنگه‌اى كه گذرگاه مكه هست ببر تا لشگريان الهى كه از آنجا مى‌گذرند، او ببيند. ابوسفيان با ديدن اين مانور وحشت كرد و به عباس گفت: سلطنت فرزند برادرت بسيار عظيم شده است، عباس گفت: سلطنت نيست بلكه نبوت است. سپس عباس به او گفت: به سراغ مردم مكه برو و آنها را از مقابله با لشگر اسلام بازدار. ابوسفيان وارد مسجدالحرام شد و به مردم گفت: محمّد با جمعيّتى وارد مكه مى‌شود كه توان مقابله با او را نداريد، پس به مسجد الحرام يا خانه من يا خانه خود پناهنده شويد و اسلام بياوريد تا سالم بمانيد. به هر حال پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وارد مكه شد و به ياد روزى كه از مكه مخفيانه خارج شد و به شكرانه اين‌پيروزى سجده كرد. سپس پيامبر با تلاوت سوره فتح وارد مسجد الحرام شد و مسلمانان همراه آن حضرت تكبير مى‌گفتند. حضرت نزديك كعبه آمد و بت‌ها را مى‌شكست و مى‌فرمود: «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً» «۱» از آنجا كه دست حضرت به بت‌هاى بزرگ بالاى كعبه نمى‌رسيد، به حضرت على عليه السلام دستور داد تا پا بر دوش پيامبر نهد و بت‌ها را سرنگون كند. سپس حلقه كعبه را گرفت و از مردم مكه پرسيد: شما امروز چه انتظارى از من داريد؟ گفتند: بخشش. اشك در چشم حضرت جمع‌ شد و مردم گريه كردند. حضرت سخن يوسف را كه به برادرانش فرمود: «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ» «۱» امروز هيچ سرزنشى بر شما نيست، به زبان آورد و فرمود: همه آزاديد. آنگاه جملات‌ لااله الّا اللّه وحده وحده انجز وعده نصر عبده‌ ... را خواند و فرمود: هيچ كس از خون‌هاى ريخته شده و اموال غارت شده گذشته سخنى نگويد و تمام پرونده‌هاى گذشته مختومه و همه مشمول عفو عمومى شديد، پس وارد زندگى نوين شويد. 🌸پیام ها🌸 ۱- پيروزى در سايه نصرت الهى است. ♡«إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ» ۲- نابودى سران كفر و شرك، زمينه براى ورود مردم به توحيد و يكتاپرستى است. ♡إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ‌ ... النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ‌ ۳- مسلمانان وظيفه دارند در حدّ توان و امكان خود تلاش كنند تا زمينه ورود ديگران به اسلام فراهم شود. ♡إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ‌ ... النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ‌ ۴- اگر موانع برطرف شود، مردم گروه گروه ايمان مى‌آورند. ♡«يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً» ۵- تا قبل از فتح مكه مردم يكى يكى مسلمان مى‌شدند، ولى بعد از فتح مكه، گروه گروه. ♡«يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً» ۶- فتح و پيروزى شما را مغرور نسازد كه هرچه هست از خداست. ♡إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ‌ ... فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ‌ ۷- تنزيه خداوند از عيب و نقص و ظلم، بايد همراه با سپاس از نعمت‌ها و ستايش او باشد. ♡«فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ» ۸- سپاس و ستايش و تسبيح خداوند، مقدمه استغفار و آمرزش‌طلبى است. ♡«فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ» ۹- صالحان كه به قدرت مى‌رسند به جاى غرور و غفلت، جان و روح خود را با ياد خدا معطر مى‌كنند. ♡إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ‌ ... فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ‌ ۱۰- خداوند منزّه است از اينكه ياران دينش را تنها بگذارد. ♡إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ‌ ... فَسَبِّحْ‌ ۱۱- هر كس، حتى پيامبر، هر قدر هم تسبيح و تحميد كند، در پايان آن استغفار كند. ♡«وَ اسْتَغْفِرْهُ» ۱۲- توبه پذيرى سنت خداوند است. ♡«إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً» منبع: تفسیر نور، حجة الاسلام قرائتی