آقاجواد تعریف می‌کرد، یک روز یکی از مسئولین ایرانی آمده بود بین نیروهای‌مان، آن روز، هوا خیلی سرد و بارانی بود، این مسئول کُت‌اش را درآورد و به من داد و گفت این کُت را بپوش تا زیر باران، خیس نشوی، منم گفتم چگونه این کُت را بپوشم در حالیکه نیروهایم زیر باران باشند به وَالله کُت را نمی‌پوشم مگر اینکه برای نیروها نیز کُت تهیه کنید، آن مسئول ایرانی نیز بلافاصله دستوری دادند و بعدش برای همه بچه‌ها کُت آوردند، جواد با اینکه فرمانده گردان بود امّا به نیروهای تحت اختیارش سخت‌گیری نمی‌کرد و می‌گفت من مثل بابای آنها هستم. 🌷 شهید جواد حسناوی🌷 📎 به روایت مادر شهید ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]