مراسم عقدش بود
رو به همسرش کرد و گفت:
میگن دعای عروس هنگامِ عقد مستجاب میشه
بعد یه مکثی کرد و از همسرش خواست که
دعا کنه "شهید " بشه
از تبریز اعزام شد
مسئول آموزش شد
به بسیجیا خیلی سخت میگرفت
می گفت: هر چه در آموزش سخت بگیریم در عملیات کمتر تلفات میدیم
که بالاخره شبِ عملیات رسید و رو کرد به نیروهاش و گفت:
قمقمه ها رو زیاد پر نکنید! آخه ما به زیارت کسی میریم که لب تشنه شهید شده...
تو عملیات حماسه ها آفرید و آخرش،
آخرش مثل اربابش لب تشنه به دیدار عشقش رفت
دیگه ازش خبری نشد
طلائیه هنوز که هنوزه رازدارش هست
شهید علی تجلائی رو میگم
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
[🌹] [
@rahiankhuz ] [🌹]