با خودم كنار آمدم خانواده هایی هستند که سه شهید و چهار شهید دارند من یکی از پسرانم را میخواهم فدای اسلام کنم و توانستم راضي شوم ميلاد به سوريه برود و گفتم مادر برو به سلامت. هرچه خدا خواست همان ميشود و اگر قسمت من باشي برميگردی و اگر قسمتت شهادت است مباركت باشد و اين آخرين كلام من و پسرم در لحظه جدا شدن از يكديگر بود و ميلاد با خوشحالي رفت. ۱۸ روز بيشتر از رفتن ميلاد به سوريه نگذشته بود كه روز خبر شهادتش پخش شد. ملبس شدنش به لباس روحانيت همراه با شهادتش رقم خورد و حتي روی سنگ قبرش در كنار اسمش حجت‌الاسلام والمسلمين را قيد كرده‌اند. موقعی كه از ميلاد جدا شدم می‌دانستم براي هميشه از پيش من رفت و موقعی كه ميلاد در سوريه بود دعا ميكردم خدا آبروی من را پيش حضرت زينب سلام الله علیها حفظ كند تا موقع شنيدن خبر شهادت ميلاد حرف بی‌جا نزنم و همين‌طور هم شد و وقتی كه پيكر ميلاد آمد، روحيه و صبرم خيلي بالا بود. با اينكه لحظه‌ای از فكر ميلاد نمی‌توانم جدا شوم و نبودش برايم خيلی سخت است، ولی خوشحال هستم كه با رضايت خودم توانستم دل ميلاد را شاد كنم. 📸 شهید مدافع حرم 🗓شهادت: ۱۰ آذر ۹۴ همزمان با 📿شادی روحشان دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید