۶ ۲. در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) آمده است که در یک جمع بندى از معناى «کفر» در قرآن مجید مى فرماید: 🔹«کفر» در قرآن پنج گونه است: 🔹نخست: کفر جحود و انکار است که آن خود بر دو گونه است: یکى انکار اصل وجود خداوند و بهشت و دوزخ و قیامت، همان گونه که قرآن از زبان آنها نقل مى کند: وَمَا یُهْلِکُنَا إِلاَّ الدَّهْرُ : «و جز طبیعت روزگار [= طبیعت] ما را هلاک نمى کند» 🔹شاخه دیگر: کفر به معناى انکار توأم با معرفت و یقین است; همان گونه که در قرآن آمده است: (وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَعُلُوّاً ): «و آن را از روى ظلم و تکبر انکار کردند، در حالى که در دل به آن یقین داشتند» 🔹سوم: کفر به معناى معصیت و ترک طاعت است; همان گونه که خداوند درباره گروهى از بنى اسرائیل که بعضى از دستورات الهى را عمل مى کردند و بعضى دیگر را ترک مى گفتند; مى فرماید: أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْض: «یا به بعضى از دستورات کتاب خدا ایمان مى آورید، و به بعضى کافر مى شوید؟!» 🔹قسم چهارم کفر به معناى برائت و بیزارى است; همان گونه که خداوند از قول ابراهیم(علیه السلام) در برابر بت پرستان نقل فرموده است: (کَفَرْنَا بِکُمْ ) یعنى «ما نسبت به شما کافریم»{۱} و نیز فرموده است: (یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْض ): «روز قیامت منکر یکدیگر شده (و از هم بیزاى مى جویید!)» 🔹امّا قسمت پنجم از کفر، کفر به معناى ناسپاسى نعمت است; همان گونه که خداوند فرموده:لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِى لَشَدِیدٌ : «اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما افزون خواهم کرد; و اگر ناسپاس کنید، مجازات شدید است!.سپس امام(علیه السلام) اقسام شرک را که در قرآن مجید آمده است، جمع آورى فرموده و آنها را به عنوان، شرک اعتقادى، شرک عملى، شرک اطاعت، شرک ریا با ذکر آیاتى از قرآن مجید شرح مى دهد.همان گونه که ملاحظه مى کنید امام(علیه السلام) با جمع بندى آیات «کفر» و «شرک» یک نظر کلّى بر این دو موضوع افکنده; و روشن مى سازد که این دو واژه، مفهوم وسیع و گسترده اى دارند. «کفر» هرگونه پوشانیدن حق را شامل مى شود، خواه در مسأله اعتقادات باشد یا در عمل یا در زمینه مواهب الهى و «شرک» هرگونه همتا قرار دادن براى خداوند را در بر مى گیرد خواه در مسائل اعتقادى باشد یا عملى یا اطاعت از قوانین، و مانند آن چهره زیباى تفسیر موضوعى در کلمات امام(علیه السلام)از دو نمونه فوق به خوبى روشن مى شود که چه اثرى در وسعت بینش انسان و فهم عمیق آیات قرآن مى بخشد. نمونه جالب دیگر همان چیزى است که در حدیث معروف موسى بن جعفر(علیه السلام)براى هشام بن حکم بیان شده است. 🔹امام(علیه السلام) در بخشى از این حدیث، براى اثبات مقام عقل و خرد، آیات مربوط به «اولو الالباب» را در قرآن جمع آورى فرموده، و به هشام مى فرماید: ببین خداوند چگونه اولوالالباب (خردمندان و صاحبان مغز) را به بهترین وجهى یاد کرده; و بر قامت آنها بهترین لباس را پوشانیده است. سپس هفت آیه از قرآن مجید را که از اهمیّت مقام اولوالالباب سخن مى گوید در کنار هم ارائه مى دهد. (آیات، سوره بقره، آیه ۲۶۹ - سوره آل عمران، آیه ۷ - سوره آل عمران، آیه ۱۹۰ - سوره زمر، آیه۹ - سوره ص، آیه ۲۹ - سوره مؤمن، آیه ۵۴) 🔹جمع بندى آیات فوق و ملاحظه آنها در کنار هم بینش عمیقى به انسان در مورد فهم معناى «اولوالالباب» و مقام و موقعیت آنها مى دهد; و این کارى است که فقط از تفسیر موضوعى ساخته است. 🔹اینها نمونه هایى بود از شکوفه هاى تفسیر موضوعى در کلمات پیشوایان بزرگ اسلام (پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و ائمه هدى(علیهم السلام)) و نمونه هاى متعدّد دیگرى نیز وجود دارد که براى پرهیز از طولانى شدن بحث از ذکر آنها خوددارى مى کنیم. 🌷🌷🌷 🔅مدرسه تفسير و علوم قرآنی @rahighemakhtoom