.
با توجه به اهميت فوقالعادهای كه داستان حسين(ع) دارد، چه علتی باعث شده است كه اكثر محققان و تحليلگران تاريخ، حق اهميت و عظمت آن را به جای نياوردهاند؟
به نظر میرسد چهار علت دارد:
۱- اهتمام به اين واقعۀ شگفتانگيز، احتياج به شناخت ابعاد و سطوح بسيار متنوع، مانند معرفت دين، اخلاق، حقوق، سياست به معنای مديريت انسان در حركت به سوی عالیترين هدف حيات و اصول پيشرو فرهنگها دارد. لذا، كمتر كسی توانسته است كه اهميت واقعی اين حادثه را درک نمايد.
۲- ممكن است فهم حادثۀ مورد تحليل، نيازمند پيگيری علل و عوامل دور و نزديک و نتايج و رويدادهای همزمان باشد كه رابطهای با حادثه داشته باشند و شخص تحليلگر نتواند از عهدۀ جمعآوری و فهم دقيق آنها برآيد.
۳- در صورتی كه شناخت همهجانبۀ حادثه، موجب شود تا شخص محقق از برخی معتقدات خود دست بردارد، قطعی است كه چنين محققی به شناخت همهجانبۀ حادثه علاقهای نخواهد داشت.
۴- شخص متفكر و محقق، در رويارويی با اين حادثه، با حقايقی مانند ايمان، عشق، احساس مسؤوليت بزرگ دربارۀ انسانها و اعتقاد جَزمی به خدا و ابديت روبهروست، كه يكی از طرفين حادثه (امام حسين(ع) و ياران او) آنها را در حد اعلا داشتند. در صورتی كه طرف ديگر (يزيد و يزيديان) منطقی جز خودخواهی و خودكامگی و ظلم و تجاوز نمیفهميدند. شخص محقق، هر اندازه هم كه بخواهد در مقابل اين دو منطق (حقّ محض و باطل محض) بیطرفی و تماشاگريی بیتأثر را انتخاب كند، امكانناپذير به نظر میرسد.
جعفری، محمدتقی. امام حسین(ع)، شهید فرهنگ پیشرو انسانیت. ص ۲۸ و ۲۹
🔅تفسیر و قرآن پژوهی
@rahighemakhtoom