🎼 | " اسارت " 💠 زخم ها بر روی پرم می خورد سنگ ها بر روی سرم می خورد کعب نی تا مرا رها می کرد تازیانه به پیکرم می خورد آن سری که به پهلو بر نی بود بر زمین در برابرم می خورد سنگریزه ز دست طفلان بر کودکانِ برادرم می خورد غصه بی نقابی من را بین بازار ، معجرم می خورد صدقه نان به دستمان دادند وای اگر لقمه ای حرم می خورد شیر آمد ، رباب هی می گفت شیر اگر بود اصغرم می خورد @rahnava1