سلام صبحتون شهدایی🌱 🕊 شهید مجتبی حسینی ، استان قم شهادت: ۹۴ ولادت: ۱۳۶۲ 🕌مزار:قم راوی:مرتضی عطایی مسیر بازگشت بچه ها ، تقریبا بسته شده بود. با پی ام پی(نفربر) خودمان را به نزدیک روستای الخوابی رساندیم تقریبا الخوابی هم سقوط کرده بود دشمن با گلوله از ما استقبال می کرد باطری بیسم اش تمام شده بود! مجتبی مجتبی ابوعلی! مجتبی جان خودتون را به منبع آب برسونید ما آنجا با پی ام پی منتظرتون هستیم. صدای خش خش بیسیم بی رمقش آخرین جملات سید مجتبی را به سختی به ما رساند. هنوز آخرین کلماتش که از گلوی خسته و تشنه اش می آمد تو گوشم می پیچید: از بیست تا پرستو فقط سه تامون سرپا هستیم… و دیگر هیچ. مجتبی مجتبی ابوعلی… مجتبی مجتبی ابوعلی… سید مجتبی اگر صدای من را می شنوی شاسی بیسیم را فشار بده … مجتبی مجتبی ابوعلی… مجتبی جان می دونم باطری بیسیم ات شارژ نداره اگر صدای من را می شنوی شاسی را فشار بده! مجتبی جان اگر هنوز زنده ای شاسی بیسیم را فشار بده… سید مجتبی تو رو خدا شاسی را فشار بده… از بالا دیدم که تکفیری ها سید را دوره کردن ، رسیدن بالای سرش ، دیگر داشت اسیر می شد درست همان لحظه ای که دشمن از به دام افتادن یکی از شیر مردان فاطمی خوشحال بود سید مجتبی ضامن نارنجک را رها کرد…تکه های گوشت بود که از آسمان مثل باران بر زمین می بارید… شادی روحش صلوات🙏🌸 @rahpoyane