صبح چشمان تو از خواب در آورد مرا  خاک پای تو زر ناب در آورد مرا  ساحل امن نگاه تو در امواج بلا  عاقبت گریه کن از آب در آورد مرا آسمان پیش قدمهای تو از جا، پا شد  گریه تا کرد زمین، از غم تو دریا شد  هر کسی از قِبَلَت نان و نوایی دارد  هر که شد نوکر دربار شما، آقا شد  اشک می ریزم و در بین دعا می خواهم  از خداوند، حسین، عشق تو را می خواهم  بی شک این حاجت من دست تو را می بوسد  اشک می ریزم چون کرب و بلا می خواهم نــوكـــر نـوشـــت: چشم مرا پیاله ی خون جگر کنید هر وقت تر نبود به اجبار تر کنید این تحبس الدعا شدن از مرگ بدتر است فکری برای این بی اثر کنید صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام اباعبدالله