💢 در رفته از زیرِ نظرها! 🔘 نقد فیلم ✍ ⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: ۵ دقیقه | معادل زمان لازم برای مطالعه ی یک نقد خوب👌 متن کامل را از اینجا بخوانید👇 🌐 آدرس: https://b2n.ir/027470 میخواهید مبتذل بسازید، حداقل مبتذل باشعور بسازید! آثار مبتذل در سینمای کمدی ایران دارد دسته‌بندی می‌شود؛ این‌بار نه از طریق رده‌بندی سنی بلکه براساس میزان اهمیت به شعور مخاطب. با ورود برخی فیلم‌ها، این خط‌کشی در سینما‌ی مبتذل بیشتر خودش را نشان می‌دهد. فیلم‌هایی که یک خطی داستانش از جوک‌های تکراری دهه ۵۰ هم بی محتواتر است و هیچ هوش و ظرافتی به خرج نداده است. بعد از رکوردزنی فروش فیلم‌های مبتذل کمدی، عده‌ای فاتحه‌ی سینمای ایران را خواندند اما هرچه پیش می‌رویم انگار باید مجدد این سینما را نبش قبر کرد و محترمانه‌تر جنازه اش را دفن کرد و بر سر جنازه‌ی جدیدش این‌بار به جای فاتحه، بلند یاسین خواند. گرچه آن هم فایده‌ای ندارد! در دسته‌بندی جدید، مبتذل باشعور چه دسته‌ای است؟ مبتذل باشعور آن دسته از فیلم هایی است که گرچه در معنا و ارزش‌گذاری مبتذل هستند اما حداقل به شعور مخاطب توهین نمی کنند و ایده و یک خطی نسبتا متفاوتی دارند. مطرب و هزارپا که پرفروش ترین فیلم های این دهه‌ی سینمای ایران هستند در دسته ی این فیلم‌ها جای می‌گیرند. این دو فیلم مبتذل درحد یک داستان متفاوت ولو نامحترم و درهم زننده‌ی ارزش‌ها به شعور مخاطب احترام گذاشتند؛ چیزی که سایر فیلم‌های مبتذل فاقد آن است و هیچ آورده‌ی تازه ای برای مخاطب ندارد. آثاری که ببینده را صرفا اسیر یک کلیشه جنسیتی لوس با موضوعات تکراری بدون اندکی ظرافت در پرداختن به همان میزان ابتذال می‌کند. البته باز هم باید تاکید کرد، این توضیحات و باشعور لقب دادن به این جنس کمدی به معنی تایید و یا تطهیر دو اثر مطرب و هزارپا برای سینمای کمدی نیست. دسته‌ی دوم فیلم های مبتذل چیست؟ این دسته فیلم‌های مبتذل فاقد شعور با اکران فیلم زیرنظر شکل میگیرد. فیلمی که یک خطی تکراری و پایانی دم دستی دارد و هیچ میزان هوش و ظرافتی در اثر به کار نرفته است. داستان این کمدی از آن‌جا شروع می‌شود که محسن(رضا عطاران) پس از خرید به خانه برمیگردد و متوجه می‌شود مبلی که امید(امیر جعفری) بر روی آن نشسته سوراخ شده، محسن مقصر این اتفاق را امید می‌داند. مهشید، همسر محسن که به این مبل علاقه خاصی دارد، در حال برگشتن از سفر است و… . باقی ماجرا و بخش عمده شوخی‌ها و داستان حول همین کاناپه می‌گذرد. زیر نظر فیلمی آپارتمانی است که تعدد لوکیشن ندارد و از این بابت برایش هزینه‌ی چندانی نشده است. تقریبا نود درصد اتفاقات فیلم در یک آپارتمان می‌گذرد که از همان نود درصد هم بخش عمده اش داخل یک خانه است و حول سوراخ یک کاناپه! در نگاه کلی، فیلم زیر نظر یک فیلم کمدی است و نه طنز. البته تلاش هایی برای نقد و رساندن برخی مفاهیم شده است اما بیشتر به نظر می رسد که این معانی زورچپان شده اند چرا که اکثر قسمت های فیلم نقض همان نقد هاست. جنس کمدی این فیلم، شوخی‌های کلامی بوده و کمتر از کمدی موقعیت استفاده کرده است. در برخی صحنه ها هم که پای کمدی موقعیت به داستان باز میشود، جز یک نمایش عریان از صحنه های رکیک چیزی دستگیر مخاطب نمی شود. در زمینه شوخی های کلامی هم کلیدواژه دیالوگ و ماجرای این فیلم سوراخ است و تمام شوخی‌ها دور این واژه می‌گردد. وقتی از هوش و ظرافت در پرداخت سخن گفته می‌شود یعنی این‌بار از شوخی‌های سفید هم استفاده نشده و چیدمان صحنه‌ها، حرکات بازیگران، دیالوگ‌ها و… کاملا مخاطب را با یک کمدی جنسی مبتذل و عریان مواجه می‌کند. به بیان ساده‌تر در این کمدی، شوخی ها و موقعیت‌ها طوری رک و صریح است که حتی نمی‌توان گفت ” ایشالا گربه است”. همچنین فیلم انقدر درگیر شوخی‌های جنسی و بی محتوا است که انتخاب اسم «نظر» برای یکی از شخصیت‌ها و سخنیت آن با اسم فیلم و پایانش را نیز به دور از منظور نمی‌توان تلقی کرد و بدان خوش‌بین بود. البته ناگفته نماند که این فیلم از زیر نظر ارشاد در نرفته و حاصل ۲۰ دقیقه سانسور و ۶۵ مورد اصلاحیه است. به لحاظ فیلمنامه، گره‌ی اصلی فیلم، پیش پاافتاده و کم ظرفیت برای یک اثر سینمایی دهه ۹۰ محسوب می شود که ریتم کندی برای فیلم ایجاد کرده است. نویسنده‌ی این فیلم ابوالفضل کاهانی برادر کوچک عبدالرضا کاهانی، کارگردان حاشیه ساز است. او سابقه ی نویسندگی سینمایی ندارد و بیشتر کارگردانی تئاتر و مستندسازی پشت صحنه انجام داده است. نابلدی و خالی بودن دست نویسنده در خلق اثر کمدی سینمایی، از پنهان کردن ضعف‌هایش پشت دیالوگ‌ها و شوخی های جنسی و رکیک نمایان است. شخصیت پردازی در فیلم به درستی صورت نگرفته است و در کلِ فیلم بیشتر با دسته ای از بیماران دچار به انحراف اخلاقی مواجه هستیم. اوج ابتذال در شخصیت پردازی نیز به شخصیت نظر یعنی کارگر افغانستانی ساختمان