💢 | لنگ لعنتی کامبیز 🔘 برجام زده از ریسمون سیاه و سفید میترسه! ✍️ 🌐 در سایت راه راه: چنگیز همین‌طور که خودش را باد می‌زد گفت: داداش گرمه ها! کامبیز که روزنامه دستش بود گفت: میگن مملکتو فروختن به چین. چنگیز گفت: عرق داره میره تو چشمم! کامبیز گفت: دوباره شروع کردی؟ چنگیز گفت: آخه این لُنگ لعنتی چیه که نمیزاری برش دارم صورتمو پاک کنم؟ کامبیز نگاهی به لنگ انداخت که روی قاب عکس انداخته شده بود و چیزی نگفت. چنگیز با عصبانیت زیر لبی چیزی زمزمه کرد. کامبیز با قلدری گفت: چی گفتی؟ چنگیز با عصبانیت جواب داد: گفتم بسوزه پدر اعتیاد و بی پولی، وگرنه… کامبیز گفت: وگرنه چی؟ چنگیز دیگر کفری شد و مثل گربه پرید بالا و لنگ را از روی قاب عکس برداشت، هر دو خشکشان زد. داخل قاب عکس، کامبیز نشسته بود توی یک ماشین مدل‌بالا. یک دستش اسکناس هزارتومانی گرفته بود و یک دستش دلار. چنگیز گفت: چقد عوض شدی داداش؟ ماشین مال خودت بود؟ الان کجاس؟ کامبیز روزنامه را انداخت روی میز و با بی‌حوصلگی، آه کشید. چنگیز یک‌دفعه چهره‌اش عوض شد، رعشه ریزی به جانش افتاد و با بغض گفت: تو هم منو نشناختی داداش؟ کامبیز گفت: مگه تو غیر از یه مفنگیِ زیقی چیز دیگه‌ای هم هستی؟ چنگیز همین‌طور که سرش را به نشانه تایید تکان می‌داد، دست برد توی جیب پیراهن چرک و بزرگش و یک عکس درآورد و جلوی صورت کامبیز گرفت، عکس یک جوان گولاخ بود که تی‌شرت پرچم آمریکا پوشیده بود و داشت طبل می‌زد. کامبیز، بی‌تفاوت یک سیگار از کشوی میزش درآورد و گفت: ولی مملکتو دارن میفروشن به چین. 📍 سایت راه راه | @rahrahtanz_ir