✅داستان آموزنده
✍رنج یا موهبت!
🔶️آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید.
🔶️ روزی یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت، از او پرسید: تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟
🔶️آهنگر سر به زیر آورد و گفت: وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.
🔶️ سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید. اگر به صورت دلخواهم درآمد، می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود، اگر نه آنرا کنار میگذارم.
🔶️همین موضوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار...
『اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج』
💛¦📒➺
#داستان
•ــــــــــ••ـــــــــــــ•
@rahrovanevelayat2