🔷وقتی حدود ۱۲ ساله بودم احساس فشاری روحی و روانی می‏کردم. می‏خواستم درباره خداوند بدانم. متاسفانه کسی نبود که به من پاسخ درستی بدهد. به چراها و پرسشهای من، پرسشهایی که همه انسانها هنگام رشد خود دارند جوابی داده نمی‏شد. از مسیحیت پاسخی نگرفتم و به ناچار به کتابهای مختلف پناه بردم و کم کم که بزرگتر شدم به ادیان شرقی علاقه پیدا کردم و منجمله درباره ادیان هندی مطالعه کردم. ولی افسردگی من از بین نمی‏رفت. همچنان مطالعه می‏کردم تا وارد دانشگاه شدم. آنجا با مسلمانان آشنا شدم و بدین‏گونه در دنیای جدیدی به رویم باز شد. بعد از مسلمان شدن با همسرم که سید است و از مناطق شمال هند – الله آباد کشمیر – است ازدواج کردم. وقتی جنگ بوسنی شروع شد همسرم در جنگ شرکت کرد و بعد از آن دو سال در کرواسی به تحصیل ادامه دادیم و سپس عازم ایران شدیم... ادامه در لینک زیر http://rahyafte.com/14232/