🔰 ... زنگ زدم و پیگیر کارهایم شدم. گفتند: «باید زونکن بیاری.» خندۀ تلخی نشست گوشۀ لبم. باید از لواسان می‌رفتم شمیران تا یک زونکن را در اتحادیه تحویل بدهم. آن‌قدر سخت مجوز می‌دادند که بازار خریدوفروش مجوز داغ شده بود. یک سال ما را با کفش آهنی دواندند ... 🔘 انتشارات راه‌یار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی ▫️ Rahyarpub.ir@Raheyarpub