💠غصه ریزش را می‌خوریم و از درشتش غافلیم...💠 🔰سرش توی گوشی موبایل بود و داشت با دقت چیزی را بررسی می‌کرد. گاهی هم سری تکان می‌داد و نُچ نُچ می‌کرد؛ بدجوری توی خودش بود و حسرت می‌خورد. 🔰پرسیدم: چه شده؟ انگار که از صبح منتظر همین سؤال بوده باشد تا سفره دلش را باز کند و کمی نق بزند، شروع کرد: چند روزه که پشت سر هم داره منفی می‌خوره، تا الآن کلی ضرر کردم، کل پورتفوم قرمز شده! 🔰دردش را فهمیده بودم؛ او نگران ارزش سهامش بود و با بالا و پایین رفتن آن‌ها، خودش هم بالا و پایین می‌شد. دردش را فهمیده بودم، ولی شاید کار چندانی از دستم برنمی‌آمد. به خودم که نگاه کردم، دیدم درست است که بالا و پایین رفتن شاخص برایم مهم نیست، ولی من هم گرفتار محرک‌هایی هستم که چندان فرقی با بورس ندارند؛ من هم با چیزهایی بالا و پایین می‌شوم که حتماً خیلی‌ها که از من بزرگ‌ترند، به آن‌ها و به ریش من می‌خندند. 🔰راستی، من که از خود به هم می‌ریزم، ولی ریزش هر روز نیروهای انقلاب و را به چشم خود می‌بینم و هنوز به هم نریخته‌ام، چگونه می‌توانم ادعای هدایت و تربیت داشته باشم؟ من که مدام برای خروج از ضرر در بازار سرمایه فکر و برنامه‌ریزی می‌کنم تا سهامم را از وضعیت ضرر به سودآوری برسانم، ولی طرحی برای به رویش رساندن سرمایه‌های راکد و هرز رفته خودم و دیگران ندارم، کجای طرح امام زمان هستم؟! 🔰ببخشید که این‌قدر راحت می‌گویم، ولی اگر بیش از آن‌که غصه نوجوان‌های اطرافت را بخوری، از اوضاع غصه‌دار می‌شوی، نمی‌توانی خلیفه رسول‌الله باشی و ادعای مربی بودن کنی؛ تو یک دلال بازار سرمایه‌ای در لباس طلبه. با تو هستم مرتضی، با خود تو؛ نه با هیچ کس دیگری. 🆔️ @jalvat