یك روز مرد ابلهی برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت .ابله مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت كرد. ابله نمی دانست كه خر از پله بالا می رود، ولی به هیچ وجه از پله پایین نمی آید. هر كاری كرد الاغ از پله پایین نیآمد. ابله الاغ را رها كرد و به خانه آمد . كه استراحت كند. در همین موقع دید الاغ دارد روی پشت بام بالا و پایین می پرد . وقتی كه دوباره به پشت بام رفت ، می خواست الاغ را آرام كند كه دید الاغ به هیچ وجه آرام نمی شود. برگشت . بعد از مدتی متوجه شد كه سقف اتاق خراب شده و پاهای الاغ از سقف چوبی آویزان شده، بالاخره الاغ از سقف به زمین افتاد و مرد.
بعد مرد ابله گفت :
لعنت بر من !!! كه نمی دانستم كه اگر خر را به جایگاه رفیع و پُست مهمی برسانم هم جایگاه را خراب می كند و هم خودش را وهم من را
نکته اخلاقی!!
حواستان باشد
با رایتان هر کسی
رابه جایگاه رفیع نفرستید
به انسانهای صالح رای بدهید
#آینده_سازان
#همراز
@rangarang110