✅ پاسخ به یک پرسش معماگونه درباره خداوند؛ هم دور هم نزدیک!
🔹در دعای افتتاح جمله جالبی هست؛ میخوانیم:
«الَّذِی بَعُدَ فَلا یُرَی وَ قَرُبَ فَشَهِدَ النَّجْوَی»
در این جمله خدا چنین توصیف شده است:
«آن کسی که دور است و در نتیجه دیده نمیشود، و نزدیک است و در نتیجه نجواها و سخنان بیخ گوشی را گواه است».
🔸در حقیقت، ما از او دوریم ولی او به ما نزدیک است. معماست! چگونه ممکن است دو چیز نسبت به هم از لحاظ قرب و بعد دو نسبت مختلف داشته باشند؟ بلی، در اینجا چنین است؛ خداوند به اشیاء نزدیک است ولی اشیاء به خداوند نزدیک نیستند، یعنی با نسبتهای مختلف دور یا نزدیکند.
🔹نکته جالبی که در این جمله هست این است که وقتی خدا را به دوری توصیف میکند صفتی از صفات مخلوقات را شاهد آن ذکر میکند و آن دیدن است: «کسی نمیتواند او را ببیند» و زمانی که خدا را به قرب توصیف میکند صفتی از صفات خدا را دلیل آن میآورد و آن حضور و آگاهی خداست. آنجا که سخن از کار ماست، خدا را به دوری نسبت میدهیم و آنجا که سخن از کار او است صفت قرب را به او نسبت میدهیم.
سعدی نیکو آورده است:
یار نزدیکتر از من به من است
و این عجبتر که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت که دوست
در کنار من و من مهجورم
📝 استاد مطهری، عدل الهی، ص۲۵۷-۲۵۶
#شهید_مطهری