-♡ بزرگان زاده نمیشوند، ساخته میشوند
وقتى که «حاتم طایى» از دنیا رفت،
برادرش خواست جاى او را بگیرد.
حاتم مکانى ساخته بود که ۷٠ در داشت.
هرکس از هر درى که مىخواست وارد
مىشد و از او چیزى طلب مىکرد و
حاتم به او عطا مىکرد.
برادرش خواست در آن مکان بنشیند
و حاتمبخشى کند!
مادرش گفت:
تو نمىتوانى جاى برادرت را بگیرى،
بیهوده خود را به زحمت مینداز.
برادر حاتم توجه نکرد.!
مادرش براى اثبات حرفش، لباس
کهنهاى پوشید و بهطور ناشناس نزد
پسرش آمد و چیزى خواست.
وقتى گرفت از در دیگری رجوع کرد و
باز چیزى خواست.
برادر حاتم با اکراه به او چیزى داد.
چون مادرش این بار از در سوم بازآمد و
چیزى طلب کرد، برادر حاتم با عصبانیت
و فریاد گفت:
تو دو بار گرفتى و باز هم مىخواهى؟
عجب گداى پررویى هستى!
مادرش چهره خود را آشکار کرد و گفت:
نگفتم تو لایق این کار نیستى؟ من یک
روز ۷۰ بار از برادرت به همین شکل
چیزى خواستم و او هر بار مرا رد نکرد.
•حاتم طایی شدن آسان نیست.!
@ranyaa_313