. ♻️ چهار سرفصل مفهومی و راهبردی در فهم تحولات اخیر منطقه 1️⃣ پیجرهای لبنان و تاملاتی در نسبت دانش و اخلاق انفجارهای نامتعارف و وحشیانه لبنان، همچون بمباران اتمی ژاپن، بسیاری از دانشمندان را در نسبت علم و دین و تعهدات اخلاقی دانشمندان به فکر واداشته است و افق‌های بلندی را برای اندیشیدن به "سناریوهایی فاجعه‌بارتر" با کمک دانش‌های نوین پیش رویمان می‌گذارد که در آن "هر چیزی که در زندگی ما وابسته به فناوری و تکنولوژی است، می‌تواند به‌مثابۀ یک سلاح بالقوه و خطرناک و کشنده عمل کند". گوشی‌های هوشمند، ساعت‌های هوشمند، تبلت‌ها، لپ‌تاپ‌ها و حتی اسباب‌بازی‌های کودکان مانند اسکوتر چه سطحی از ناامنی را میتوانند تولید کنند؟ به این فهرست اضافه کنیم امکان هک هر دستگاه دیگری را که حاوی کد یا نرم‌افزار قابل برنامه‌نویسی است: ژنراتورهای برق، آب‌شیرین‌کن، سدها،نیروگاههای زیرساختی، سیستم‌های حمل‌ونقل و سایر تأسیسات زیرساختی که اِخلال‌افکنی در آن‌ها محتملاً به خسارات هنگفت مادی و انسانی می‌انجامد و حتی ممکن است از این هم فراتر، فنون جنگ‌های بشری را وارد مرحلۀ جدیدی از خرابکاری کند؛ مرحله‌ای که در آن، دیگر فرقی بین نظامی و غیرنظامی یا بین بزرگ و کوچک نخواهد بود. 2️⃣ معادلات امنیت ملی، تابع مولفه‌های قدرت ماست در دامنه همین مباحث، این سوال کلیدی در حوزه امنیت ملی پیش آمده است که اگر اسراییل، پالایشگاه‌های ما را بزند چه؟ آیا می‌توانیم از قدرتمان در منطقه توبه کنیم و مصالحه کنیم و در امان قرار بگیریم؟ معادله امنیت ملی ایران می‌گوید که اگر عسلویه یا نیروگاه‌های ما را بزنند آن وقت نه گنبد شمالی قطر، نه فجیره امارات، نه آرامکو عربستان و نه پالایشگاه‌های عسقلان و حیفا اسرائیل لحظه ای امنیت نخواهد داشت و در کوتاه مدت وجود نخواهد داشت. آمریکاها مدعی اند که بلاشک مسئله آرامکو کار ایرانی‌ها بوده است و یمنی‌ها واسطه بوده اند، آن وقت عده ای هنوز نگرانند که نکند اسراییل عسلویه ما را بزند؟! چرا قدرت ملی‌مان را نمی‌شناسیم؟ آیا قبلا ما این قدرت را داشتیم که از طریق بازیگران ثالث و یاران وفادار و به شکل نیابتی این کارها را انجام بدهیم؟ این ویژگی قدرت منطقه‌ای بودن ایران را چرا قدر نمی‌دانیم؟ ما از 2015 و در پی موفقیت‌های بی‌نظیر ایجابی در سوریه، عراق و یمن و لبنان و به اذعان غربی‌ها از یک قدرت ملی دارای نفوذ، به یک قدرت منطقه‌ای ارتقا پیدا کرده‌ایم. شرایط جدید ایران مثل داشتن خودرویی با کلاس بالاتر است که هم تبعات و هزینه‌هایی دارد و هم ابزارها و امکانات جدید. امکانات جدید بسیاری از نگرانی‌ها و ترس‌ها را از بین می‌برد اما اگر شرایط جدید را درک نکنیم این ترس‌ها مانع ما خواهد شد که تصمیمات راهبردی بگیریم. یکی از دلایل اصرار امریکایی‌ها بر شهادت حاج قاسم سلیمانی این بود که تبیین او از قدرت منطقه ای ایران، ترس مردم، نخبگان و مسئولین را از بین می‌برد. آمریکایی‌ها چند سال بیشتر این مسئله را تحمل نکردند و پس از ماجرای آرامکو او را ترور کردند و ضربه بی سابقه ای به ما زدند و الان یکی از ضعف‌های اصلی ما این است که راوی جایگزین برای قدرت منطقه‌ای مان نداریم و اکثر فرماندهان کشور پس از حاج قاسم ، قدرت تبیینی او را ندارند و خلا ایشان پر نشده است.وقتی روایت استراتژیک خودمان از قدرت خودمان دقیق  نباشد، تردیدها سر جایش باقی می‌ماند، ضربه می‌خورید و حتی نمی‌فهمید چرا دارند شما را محکمتر از قبل می‌زنند. واضح است که قدرت منطقه ای یا بین‌المللی شدن توبه ندارد و راه بازگشت ندارد و نمی‌شود به سطح یک قدرت ملی ارتجاع کرد و گفت که دیگر با من کاری نداشته باشید! اگر عقبگرد کنیم به جز بازیگران وفادار به ما که اتفاقات بدی برایشان خواهد افتاد، سراغ ایران هم خواهند آمد و تمامیت ارضی ما هدف قرار خواهد گرفت. به ما رحم نخواهند کرد و تا نابود کردن همه زیرساخت های اقتدار و قدرت ما پیش میروند تا مطمئن شوند نمیتوانیم دیگر قد علم کنیم. ادامه در پست بعدی: https://eitaa.com/rasaee/15511