.
♻️
چرا در جمهوری اسلامی از به رسمیت شناختن شکستها میترسیم؟
🔰 آیات هشداردهنده قرآن درباره شکست مسلمانان در جنگ احد را مجددا بخوانید، قرآن به صراحت از شکست میدانی مسلمانان سخن میگوید و آنرا میکاود تا از دل این شکستها و تهدیدها با عبرتگیری، فرصت بسازد و البته در آیات ۱۷۳ تا ۱۷۵ آل عمران، پیروزیهای بعد از عبرتگیری از شکست و روزنههای امید را نیز بیان میکند و مدل جبران شکست را ارائه میدهد، ولی گویی برخی از ما در جمهوری اسلامی از حکومت پیامبر موفقتریم و با سلسله ای از پیروزیهای تاریخی و فتوحات بی نظیر روبرو هستیم، توقعمان این است که هیچ شکستی نباید در کار باشد!
به نظر میرسد گفتمان انقلاب اسلامی و ادبیات رسمی جمهوری اسلامی، از فقدان طرحی مفهومی برای شکست و خوانش منصفانه شکستها رنج میبرد و آنقدر در این ادبیات اغراق کرده است که حتی خبر پیروزیهای واقعیاش، توسط بخشی از جامعه باور نمیشود. گرچه در منطق متعالی دینی به معنای واقعی «بچه شیعه باخت نمیدهد» و ما به شرط ایفای تکلیف، با منطق احدی الحسنین، چه ببریم چه ببازیم، نهایتا و در افق تکوینی عالم برندهایم، اما در چارچوب مناسبات این دنیایی و محاسبات میدانی، عملیات جبهه مقاومت و ایران، همچون هر اتفاق بزرگ اجتماعی دیگری، ناگزیر از پیروزیها و شکستهاست و دار این دنیا فراز و فرودهای طبیعی دارد.
تاریخ مقدس ادیان نیز حکایت از آن دارد که خداوند برای بهترین بندگان و برگزیدگان خود نیز فتح و ظفر مداوم را مقدر نساخته و گاهی در شرایط افول و افت قرار داشتند البته که وعدۀ او درباره پیروزی نهایی تخلف ناپذیر است.
پس اگر وقوع شکست در مراحل حرکت ناگزیر باشد، داشتن طرحی مفهومی از شکست و پذیرش شجاعانه شکستهای میدانی یا عملیاتی نیز لازم است. گندهگوییهای مستمر برخی رسانهها، کمکی به نظام در فقدان پذیرش شکست نمیکند، بلکه از پی هر شکست دو واکنش عمده از سوی مردم حاصل میشود: یک صدا شکست را همچون رسیدن به خط پایان و بنبست مطلق و انسداد و فروبستگی معرفی میکند و بلافاصله از آن، بطلان هدف و مسیر را نتیجه میگیرد. در مقابل و احتمالاً در واکنشی پیشدستانه، یک صدای دیگر توجیه گرانه و گاهی پاچه خوارانه، از اساس وقوع شکست را انکار کرده و حتی از شکست، روایت ظفرمندانه ارائه میدهد که اعتماد مردم را به حجیت روایت رسمی نظام از بین میبرد.
لازم است با فرآروی از این دوگانه نارسا و انقباضی و انسدادآور، امکانی برای هضم و شناسایی شکست بیابیم و شکست را به رسمیت بشناسیم و بلوغ انقلاب را نشان دهیم. شکست –آنچنان که در متن تجربهکردن یکی از تلخترینهایش در غائله اخیر شام و فروپاشی سوریه هستیم_ پایان راه نیست. تجارب دور و نزدیک تاریخی ما و دیگران حکایت از آن دارد که شکستهایی حتی سهمگین و بزرگ، چگونه زمینهساز خیزشهای دورانساز شدهاند.
در عین حال، شرط چنین بهرهای آن است که شکست را همچون شکست به رسمیت بشناسیم و برای آن فکری کنیم و جبران کنیم. شکستهای اقتصادی دهههای اخیر درست نمیشود تا وقتی متولیان نظام، شکست را بپذیرد و یا مربی و یا بازیکنان و یا تاکتیک تیم را عوض کند.باید با عقل فعال و بدون هیجان به شکست چشم بدوزیم و در اسباب و علل آن تامل کنیم و آن ریشه ها را رفع کنیم.
اگر در بیانات اخیر مقام معظم رهبری درباره سوریه تأمل کنید این خط به خوبی دیده میشود. ایشان در عین پذیرش شکست در سوریه، به آسیبشناسی و عبرتگیری آن توصیه میکند. در عین حال با توجه به وعدههای الهی این شکست را همیشگی نمیداند و خبر از تغییر وضعیت منطقه به دست جبهه مقاومت و جوانان سوری میدهد. پذیرش شکست برای عبرت گرفتن غیر از ناامید شدن و ناامید کردن است.
👈 کانال حمید رسایی:
eitaa.com/rasaee