هدایت شده از هفته نامه ۹ دی
🔰طنز تلخ حمايت اصلاح‌طلبان از مرجعيت! / بخش سوم و پایانی درباره شکست پروژه مرجعيت‌سازی غربگراها براي ايده ناکام استکبارستيزی‌زدايی از انقلاب ✍🏻حسین نقی 🔹پشت پرده خشم غربگراها: شکست پروژه مرجعیت‌سازی برای استکبارستیزی‌زدایی از انقلاب نهم؛ چرا جریان غربگرا اینچنین برآشفته و عصبانی شده است؟ جریان غربگرا پس از ناکارآمدی فاجعه‌بار دولتش در حل مشکلات معیشتی مردم که منجر به شکست پروژه استکبارستیزی‌زدایی از انقلاب یا تنش‌زدایی یا همان سازش با آمریکا گردید، ناچار است برای بقاء خود، به امید واهی بازگشت مجدد به صحنه قدرت، دستمایه های عملی، اجتماعی، تئوریک و دینی دست و پا کند. در عمل امیدشان به شکست خوردن پروژه‌ها و وعده‌های دولت رئیسی و زمین خوردن جریان انقلابی است و البته برای رسیدن به این رویا از هیچ کوششی هم دریغ نخواهند کرد. با اظهار نظر آیت الله صافی درباره تعامل با دنیا، این جریان احساس کرد می تواند یک دستمایه دینی تئوریک با پشتوانه اجتماعی مرجعیت برای پروژه کلان خود تدارک ببیند؛ بر همین اساس سخن آیت الله صافی به طور بسیار گسترده در همه رسانه های جریان غربگرا و رسانه های ضدانقلاب به طور ویژه بازتاب پیدا کرد. از سوی دیگر این موضع می توانست به عنوان تقابل مرجعیت با دولت رئیسی روایت شود و برد دیگری برای جریان غربگرا که به دنبال زمین خوردن دولت رئیسی است، رقم بخورد. اما دو مساله جلو تحقق این هدف را گرفت؛ اول اینکه حضرت آیت الله صافی و سوابق ایشان در ضدیت با صهیونیستها و آمریکاییها و همچنین دفاع ایشان از انقلاب، ولایت فقیه و سوابق انقلابی ایشان پیش و پس از انقلاب، ذاتا با پروژه غربگراها همخوانی ندارد و همین مساله می تواند روایت غربگراها از موضع آیت‌الله صافی را مخدوش و به مسیر حقیقی بازگرداند که همین اتفاق هم تا حدی افتاده است. دوم اینکه جریان انقلابی که اتصال معنایی، هویتی و مبنایی با مرجعیت دینی دارد، این قابلیت را داراست که در عین حفظ حرمتها، دیدگاههای مراجع را نقد کند و روایت جریان غربگرا از مرجعیت را به چالش بکشد. در نهایت با هیاهو و ایجاد پروپاگاندا و دست گذاشتن روی مساله دروغ هتک و اهانت به مرجعیت، تلاش دارند همان پروژه شکست خورده را از طریق دیگری محقق کنند. 🔹خدای وقت نقد و نوشتن همان خدای وقت نمازخواندن است دهم؛ خدا بر درجات مرحوم علامه مصباح بیفزاید که اصول و مبانی کنشگری سیاسی را هم به ما آموخت تا مبادا در دعواهای سیاسی خدا را گم کنیم. به ما آموخت که خشم خود را هم برای خدا خالص کنیم تا خشم مقدس باشد. هم احترام و تواضع در برابر علما را با کرنشهای بی نظیرش در برابر مراجع به ما آموخت و هم صراحت، دقت و عقلانیت در برابر دفاع از مرزهای عقدیتی را. به ما آموخت که خدای سر سجاده وقتی نماز میخوانیم همان خدای روی کاغذ و نوک قلم است وقتی مینویسیم. خدای وقت تمجید و تعریف همان خدای وقت نقد و سرزنش است. آنچه که در نیت و ذهن و قلم جوانان انقلابی دغدغه‌مند می گذرد، اصلاح‌طلبان و غربگراها در رویاهای خود هم نمی توانند تصور کنند چرا که هیچگاه قد فکرشان و عمق عقلشان به بلندای فکر و عمق عقل دلهای خالص شده برای امامین انقلاب، نخواهد رسید. 👈ادامه در بخش‌های اول و دوم یادداشت @noheday