.
♻️ ریاست رییسی بر دولت روحانی!
رییس جمهور این انتقاد را وارد دانسته بود
🔹بخش اول یادداشت
9دی- شش ماه از آغاز به کار رئیس جمهور جدید و حدود پنج ماه از آغاز به کار کابینه جدید میگذرد؛ رئیسی در همین مدت کوتاه درستی این جمله را در عمل به اثبات رسانده که «فرق میکند به چه کسی رای بدهیم». پانزده سفر استانی در همین مدت کوتاه، افزایش قابل توجه فروش نفت، افزایش صادرات غیرنفتی، عملیاتی شدن توافق راهبردی با چین، پیگیری توافق راهبردی 20 ساله با روسیه و از همه مهمتر افزایش چشمگیر واکسیناسیون و کاهش شدید درگیری مردم با کرونا و میزان فوتیهای کرونا، در شرایطی طی این مدت اتفاق افتاده که نه کنوانسیونهای مرتبط با FATF تصویب شده، نه تحریمی کاهش پیدا کرده و نه توافقی با غربیها و آمریکا صورت گرفته است.
بگذریم از تفاوت محسوس در منش و سلوک مدیریتی رئیس جمهور که هر هفته در میان مردم است؛ با آنها سخن میگوید؛ پایش از پلههای هواپیمای مسکو تهران به زمین نرسیده راهی کرمان می شود تا به اوضاع مردم سیل زده رسیدگی کند!
نگرانی درباره روند انتصابات در دولت
اما در کنار همه این محسنات و اقدامات مثبت دولت، برخی رویهها و روندها نگران کننده است؛ از مهمترین این نگرانیها وضعیت انتصابات در دولت جدید است که در دو بخش میتوان به آن اشاره کرد؛ بخش اول انتصابات غلط و بخش فراگیرتر و جدیتر، کندی زیاد روند انتصابات و تغییر مدیران دولت قبلی است. این دو روند در زمینه انتصابات اگر به سرعت چارهاندیشی نشود، منجر به شکاف، تنش، بحث علنی و نزاع میان لایه بروکرات- تکنوکرات- محافظهکار و لایه انقلابی- رادیکالِ جریان انقلابی دربارۀ انتصابها در دولت خواهد شد. انتصابات فاقد صلاحیت و بعضا عجیب، انتصابات ناهماهنگ در تیم اقتصادی دولت و انتصاب افراد واگرا از ایده های سیاسی و فرهنگی دولت در مناصب حساس به ویژه انتصاب مدیران دولت روحانی با تفکرات و گرایشات دولت قبل، موجب میشود بدنه مدیریتی دولت رئیسی با گفتمان عدالت و مردم، هرچه بیشتر به بدنه مدیریتی دولت روحانی با گفتمان ضد عدالت، دور از مردم و نزدیک به غرب گرایش و نزدیکی داشته باشد.
مدیران دولت روحانی در دولتی با ریاست رئیسی
بیش از سه هزار پست مدیریتی ارشد دولتی (وزارتخانهها، معاونین، سازمانها، شرکتها در ستاد و استانها) در کشور وجود دارد اما تا امروز تنها حدود 500 مدیر از میان این تعداد در دولت رئیسی جایگزین شده است. این یک مساله بدیهی است که مصوبات، دستورات، لوایح و همه سیاستهای اجرایی دولت و رئیس جمهور توسط همین مدیران میانی و ارشد، اجرایی و انجام خواهد شد.
در بسیاری از ساختارهای اداری و اجرایی کشور، گلوگاهها و نقاط حساس ولی دور از چشم رسانهها و مردم، وجود دارد که مهمترین تصمیمات و سرنوشت سازترین اقدامات آن ساختار و دستگاه، در آن نقاط مدیریتی انجام می گیرد. به همین دلیل از جمله مطالبات رهبر انقلاب در همان روزهای نخست شروع به کار دولت، سرعت در جابجایی و تغییر دولت بود.
تغییر روند دولت تنها با تغییر وزرا یا استانداران اتفاق نمیافتد. در مرحله اجرا تاثیرگذارتر از وزیر و معاونین وزیر و وستانداران، مدیران کل در استانها، فرمانداران، مدیران کل در وزارتخانهها و حتی بسیاری از پستهای مدیریتی ذیل ادارات کل، روسای بانکها و روسای دانشگاهها از جمله نقاط مهم و کلیدی در دولت هستند. دولتهای اصلاحات، سازندگی و دولت روحانی در این زمینه توجه جدیتری داشتند؛ به طوری که در همان روزهای ابتدایی دولت خود مدیران و مسئولین تمامی این پستهای مهم و کلیدی را با نیروهای همفکر و همراستا با سیاستهایشان جایگزین کردند. اتفاقی که اکنون در دولت رئیسی نیفتاده است.
در عمل شاهدیم که بدنه دولت، همان دولت روحانی است. مثلا بخش قابل توجهی از انتقاداتی که به دولت در زمینه جزئیات بودجه سال آینده میشود، چه بسا ناشی از تاثیرگذاری همین بدنه واگرا با دولت در بودجهریزی بوده است. از میان بانکهای مهم کشور که برخی از آنها در سطح یک وزارتخانه اهمیت ساختاری و اجرایی دارند، تنها مدیر بانک ملی تغییر کرده و بقیه همان مدیران دولت روحانی هستند.
وزارت خارجه ظریف همچنان فعال است!
یا به عنوان یک مثال دیگر، بعید نیست موضع عجیب وزیر امور خارجه در خصوص مذاکره با آمریکا که با انتقاد جریان انقلابی روبرو شد، ناشی از حضور بدنه کارشناسی و مدیران وزارت خارجه ظریف در وزارت خارجه امیرعبداللهیان باشد. از همین رو وزیر امور خارجه پس از دریافت انتقادات و تذکرات، در توئیتی موضع قبلی خود را اصلاح کرد تا سوء برداشت و سوء تفاهمی پیش نیاید. تقریبا 90 درصد مدیران وزارت امور خارجه، همان مدیران دوران ظریف و روحانی هستند یعنی همان نگاه کدخدامحوری به آمریکا و ذوقزدگی از برجام خسارت محض همچنان در وزارت امور خارجه در حال حکمرانی است.
ادامه یادداشت در بخش دوم