🔰 دو هدف معین شده از بعثت پیامبر
🔸قلمرو حیات فردی
این عید بزرگ را به همه مسلمانان عالم و به ملت عزیز ایران و به شما حضّار محترم تبریک عرضمیکنم. درباره اهمیّت این روز مبارک، اگر کسی بخواهد الفاظ و تعبیرات را به کار گیرد، شاید با هیچ بیانی نشود عظمت و اهمیّت مبعث را بیانکرد. زیرا الفاظ، در موارد متعدّد، به شکل مکرّر، در معانی مجازی بهکار رفتهاست و این کشش را ندارد که انسان بتواند بزرگی این حادثه را با آنها بیان کند. شاید بشود گفت که مثلاً بعثت حضرت خاتمالانبیا صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم، حادثهای است که با اصل حادثه خلقت انسان باید مقایسه شود؛ این قدر با عظمت و مهم است. آنچه برای ما، به عنوان درس و استفاده از این حادثه و عید باید مطرح شود، پیام مبعث در حدّ درک و قدرت استفاده ماست. آنچه که به طور اجمالی میشود فهمید و گفت، این است که «بعثت نبىّاکرم در قلمرو وجود فردی و تحوّل درونی انسان و همچنین در قلمرو حیات اجتماعی انسان و زندگی جمعی، هدفی را مشخّص و معیّن کردهاست. در قلمرو وجود فرد - که اصل هم همین است که تحوّلی در انسان بهوجود آید - آیاتی در کلام اللَّه آمده است. مثل این آیه شریفه سوره آلعمران: «لقد من اللَّه علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة.» این تزکیه و آموختن کتاب و حکمت، همان تحوّل درونی انسان است. انسان برای اینکه به هدف خلقت خود برسد، باید به هدف بعثت انبیا درباره خود نائل شود. یعنی متحوّل گردد؛ درست شود؛ خوب شود و از آلودگیها و پستیها و عیبها و آن چیزهایی که در درون انسان است و دنیا را به فساد میکشاند، نجات پیدا کند. این، در قلمرو وجود فرد است. بعثت برای این است. در بیانی هم که فرمودند «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»، باز برگشتش به این است. «برانگیخته شدهام که مکرمتهای انسانی را کامل کنم.» یعنی تهذیب انسان؛ تزکیه انسان؛ انسان را به حکمت سوقدادن؛ او را از جهالت بساطت عامیانه به فهم و زندگی حکیمانه رساندن. این، در مقوله فرد و در قلمرو حیات فردی است.
🔸 قلمرو حیات اجتماعی
در قلمرو حیات اجتماعی، چیزی که بهعنوان هدف معیّن شدهاست، عدالت اجتماعی است. «لیقوم النّاس بالقسط.». «قسط» با «عدل» فرق میکند. عدل یک معنای عام است. عدل همان معنای والا و برجستهای است که در زندگی شخصی و عمومی و جسم و جان و سنگ و چوب و همه حوادث دنیا وجود دارد. یعنی یک موازنه صحیح. عدل این است. یعنی رفتار صحیح؛ موازنه صحیح؛ معتدل بودن و به سمت عیب و خروج از حد نرفتن. این، معنای عدل است. لکن قسط، آنطور که انسان میفهمد، همین عدل در مناسبات اجتماعی است. یعنی آنچیزی که ما امروز از آن به «عدالت اجتماعی» تعبیر میکنیم. این، غیر از آن عدل به معنای کلّی است. انبیا اگر چه حرکت کلّیشان به سمت آن عدالت به معنای کلّی است - «بالعدل قامت السّموات و الارض»؛ آسمانها هم با همان اعتدال و عدالت و میزان بودن سرِ پا هستند - اما آن چیزی که فعلاً برای بشر مسأله است و او تشنه آن است و با کمتر از آن نمیتواند زندگی کند، قسط است. قسط یعنی اینکه عدل، خُرد شود و به شکل عدالت اجتماعی در آید. «لیقوم النّاس بالقسط.» انبیا برای این آمدند.
🔴بیانات در دیدار کارگزاران نظام
۷۱/۱۱/۰۱
@rasaneh_t_t
┄┅══════┅┄
@t_manzome_f_r